لطمات فرهنگی حاصل از بیسریالی محض تلویزیون
لطمات فرهنگی حاصل از بیسریالی محض تلویزیون
به گزارش ایران فیلم : سریال «مختارنامه» قطعاً یکی از اتفاقات تلویزیون در سالهای اخیر محسوب میشود. مجموعهای قوی، خوش ساخت و دارای بار دراماتیک لازم برای پخش چند باره در کنار موضوع و مناسبتی که در بطن قصهاش وجود دارد این روزها ناجی تلویزیون شد. جالب اینکه این مجموعه تلویزیونی در پخش چند باره هم مخاطب خودش را داشت و هنوز که هنوز است این دارای لایههایی است که در پخشهای تکراری باز و متوجه آن میشوند. بازیهای خوب، سبک روایتی متفاوت از یک سریال کلاسیک، جنبههای قوی نمایش و در بسیاری از لحظات سبک روایت قصه و البته کارگردانی کم نقص مجموعه از مزایایی است که نمیتوان از کنار آن به راحتی گذشت. به هر حال توانایی داود میرباقری در بازی گرفتن از بازیگران بر همگان مبرهن است و او خوب میداند کدام بازیگر در چه نقشی میتواند لایههای مختلف شخصیت نوشتهاش را به تصویر بکشد. سریال «مختارنامه» از چند زاویه از جمله بازیگری جای بحث و بررسی دارد که در این مقال تنها به عنوان برگ برنده تلویزیون در روزهای بیسریالی تلویزیون به آن میپردازیم.
جالب است در روزهایی که تلویزیون به پخش تکراری مجموعههای مناسبتی قبلیاش مبادرت ورزیده و شرایط تولید اوضاع بغرنجی را تجربه میکند. تلویزیونهای تا دندان مسلح آن سوی آبی، فعالتر از قبل مجموعههایی چند صد قسمتی روی آنتن میفرستند و بازخوردهای کوچه و خیابانی نشان از آن دارد که آن مجموعهها در بازار ایرانیاش خوب مشتری جذب کرده است.
اینکه تلویزیون به عنوان راس هرم فرهنگی کشور وظایفی دارد و باید سبد فرهنگی کشور را پر و پیمان کند یک بحث، اینکه باید به لحاظ وضعیت اقتصادی فکری به حال این رسانه بیپول کرد هم موضوع مهم دیگری است.
یادمان نرود بستن آب و برق و نرساندن بودجه لازم به تلویزیون تاثیراتی بر اجتماع دارد که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت.
تلویزیون در جایگاه بسیار مهمی قرار دارد و خسّت نشان دادن در تزریق پول به این رسانه بازتابی گاه جبران ناپذیر بر پیکر جامعه خواهد گذاشت.
همین الان که تلویزیون به لحاظ تولید حداقلها را تجربه میکند و برخی آثار با انتقاد مواجه است. تلویزیون مخاطب خودش را در اقصی نقاط کشور دارد. در واقع هنوز هستند مردمی که در سنین مختلف با تلویزیون نزدیکی دارند و حاضر نیستند این رسانه را با هیچ رسانه خارجی و داخلی دیگری تعویض کنند. اما نکته مهم اینجاست که این رسانه پرطرفدار این روزها خیلی اوضاع مساعدی ندارد. دو سریال «نفس گرم» و «معمای شاه» آماده پخش است، «نفس گرم» روزهای پایانی تولید را پشت سر میگذارد و مجموعه «معمای شاه» هم که قرار است پخش هفتگی داشته باشد. «آسمان من» سریال دیده نشده محمدرضا آهنج هم است که بد موقع خرج شد و نتوانست آن همه زحمت و هزینه شبکه افق را آنطور که باید منتقل کند. این وضعیت بیسریالی در سالهای اخیر تلویزیون بیسابقه بوده و در واقع زنگ خطری است برای سیاست مداران و روسای تلویزیون که یکی از منویات اصلیشان حفظ مخاطب و از دست ندادن آن در مقابل رسانههای بیگانه است. حتماً در خاطرتان هست که روزی ـ روزگاری در همین صفحات بانی فیلم گزارش و مطالبی میخواندیم در این خصوص که کیفیت آثار تولیدی باید بالاتر برود، مجموعهها باید حرفهایی برای گفتن داشته باشند، قصهها ضعیف هستند و کارگردانان آن وسواس لازم را در کیفی سازی آثارشان مدنظر قرار نمیدهند. بازیگران انتخاب درستی ندارند و در کل همه چیز خیلی سر دستی رخ میدهد و…
اما نکته اینجاست که امروز بحث کیفی ابدا مدنظر نیست و تولیدات به لحاظ کمّی دندان گیر نیستند. همین تلویزیون شرایطی را تجربه کرده که در آن همزمان یک شبکه سه سریال در حال تولید داشته است. مدیران تنها انتخاب و چیدمان آثار در ژانرهای مختلف در طول سال را در راس برنامه داشتهاند اما امروز ماجرا کاملاً متفاوت است. مدیران باید داشتههای اندکشان را به خصوص در بحث سریال سازی مدیریت کنند و مناسبات را یکی پس از دیگری سریال داشته یا نداشته پشت سر بگذارند.
پخش چند مجموعه تکراری حتی اگر در حد و اندازههای «مختارنامه» جذاب باشند یا در حد آثاری چون «زمانی برای عاشقی» یا «یلدا» باشند هم گرهگشای کار نیست. تلویزیون به خون تازه نیازمند است. شک نکنید اگر تا حد مرگ تلویزیون نیازمند بودجه باشد و این بودجه به موقع به این رسانه پرمخاطب تزریق نشود کار به جایی میکشد که کمکم مدیر به پخش تکراری عادت میکند، برنامه ساز به جای دغدغه برنامهسازی بر سر اسپانسر خیابان بالا و پایین میرود و عملاً وسواس تولید برنامه جایش را به بازاریابی برای حفظ و جذب اسپانسر میدهد و از سوی دیگر تماشاگر مگر در شرایط خاص و با وجود محدودیتهای موجود تنها مخاطب رسانه باشد دیگر نمیتوان به فکر رقابت بود که در قدم اول باخت شش بر صفر داخلی قابل پیش بینی است. تلویزیون کشور اسلامی با توجه به وظایفی که برعهده دارد نباید کارش به جایی برسد که دست به سینه اسپانسرها باشد چرا که مخاطب بهانه بی پولی تلویزیون را نمیپذیرد و توقع خودش را از تلویزیون دارد.
یک سریال پلیسی باقی مانده از سال گذشته و یک مجموعه صد شبی حتماً برای حفظ مخاطب تلویزیون کافی نیست.
راهکار چیست؟ مشخصاً اولین راهکار، تزریق مقادیر مشخص بودجه لازم به تلویزیون و شبکهها و سازندگان است راهکار دیگر ایجاد شرایط ویژه جدید برای اسپانسرهاست. تلویزیون میتواند با ایجاد شرایط ویژه جدید برای حضور اسپانسرها در تلویزیون، مبلغ، نحوه پرداخت، نوع تبلیغ و سبک و سیاق نمایش و گویش تعیین کند. و از سویی ما نباید اجازه دهیم تلویزیون و رسانه متبوع ما به دست اسپانسر بیفتد و او باشد که برای رسانه تصمیمگیری کند. با پایین آوردن مبالغ در قدم اول تعداد اسپانسرها را بالاتر میبریم و در قدم بعدی توقع آنها را برای سوار شدن بر کل کار به یک حد منطقی میرسانیم.
امروز روزی نیست که تلویزیون را به حال خود رها کنیم ، امروز روزی نیست که پروژههای مختلف تلویزیون به دلیل مختلف که عمده آن مالی است تعطیل شود، نیمهکاره بماند، زمین بخورد یا هرگز راه نیفتد.
سریال؛ مهمترین و شاید عمدهترین دلیل و بهانه نزدیک شدن مخاطب به تلویزیون است پس نباید این فرصت را به دلایل مختلف از بین ببریم. ای کاش پول تنها و تنها دلیل عمده عدم ساخت و تولید سریالهای مختلف در ژانرهای متفاوت نبود. ای کاش تلویزیون برای سریال سازی ردیف بودجهای متفاوتی مد نظر قرار میداد. شک نکنید سریالهای فعلی به رغم ایرادهایی که دارند توانستهاند نظر مخاطب را جلب کنند و حتی تکراریها هم به نوبه خود مجدد دیده میشوند. سریال همیشه در کشور ما مخاطب دارد و کافی است قصهای خوب و گیرا در دست داشته باشیم تا بدانیم تنها راهکار رسیدن به موفقیت در این عرصه خوب قصه گفتن در قالب نمایش است. اتفاقی که هر کسی نمیتواند در آن متخصص باشد.
بی شک پخش تکراری، رو نکردن سریالهای جذاب و جدید و عدم تزریق پول لازم برای سریال سازی در تلویزیون میتواند لطمات جبران ناپذیری را به فرهنگ اجتماعی ما وارد کند. پس با نگاهی عمیق و منطقی دولتمردان را به حل و فصل مشکل مالی تلویزیون سفارش میکنیم و معتقدیم ساخت برنامههای جذاب، دیدنی و پر مخاطب در تلویزیون جمهوری اسلامی میتواند بسیاری از اهداف دولت را نیز در بر بگیرد. به شرط آنکه سریال سازی را یک نگاه هنری ببینیم نه یک رفتار و اکت تجاری که قرار است همزمان ۱۰ اسپانسر را در خود جای بدهد.
حرف آخر
و حرف آخر اینکه دو- سه سریال تکراری و یکی- دو سریال متوسط نمیتوانند جوابگوی مخاطبان این روزهای رسانه باشند و نتیجهاش میشود پناه بردن مخاطب زن و مرد ما به سریالهای سخیف شبکههای ماهوارهای که اصلاً دنبال چنین فرصتی هستند.
این فرصت را از منِ مسوول دولتی گرفته تا شمای برنامهساز و مدیر رسانه و… نباید به دست سو استفاده گران فرهنگی بدهیم که در این شرایط جمع و جور کردن به کار سختی است.
سوال آخر اینکه مگر در چند فصل از سال میتوانیم به «مختارنامه» برسیم؟! باز هم تکرار میکنیم که سریال خوب برگ برنده ما در حفظ مخاطب است پس نباید آن را کم یا مدیر را مجبور به پخش تکراری آنها کنیم… .
نوشته لطمات فرهنگی حاصل از بیسریالی محض تلویزیون اولین بار در سایت ایران فیلم – مرجع دانلود و اخبار سینما پدیدار شد.