موضوعات سیاه و سفید در دنیایی خاکستری
موضوعات سیاه و سفید در دنیایی خاکستری
به گزارش ایران فیلم به نقل از بانی : پل بتانی یک بازیگر آمریکایی است که بیش از ۲۵ سال است در رلهای عمدتاً دوم و سوم فیلمهای درجه یک و یا نقشهای نزدیک به رل اول فیلمهای B (درجه دوم) نظرها را جلب میکند اما پس از کارگردانی فیلم جدید «حفاظ» یا «پناهگاه» (Shelter) توسط وی میتوان بتانی را از این پس از کارگردانان و فیلمسازان هم دانست. «حفاظ» داستان هانا (با بازی جنیفر کانلی) و طاهر (آنتونی مک کی) را شرح میدهد که از دو دنیای کاملاً متفاوت میآیند اما چون کارشان به زندگی در خیابانها و کارتن خوابی در شهر پوشالی و رنگین و بی در و پیکر نیویورک میکشد، با یکدیگر آشنا میشوند. فیلمساز میکوشد در مسیر این آشنایی ناگزیر، گذشته آنها را نیز قدم به قدم و دقیقه به دقیقه تشریح کند و دیری نمیپاید که آنها از درجه و مرتبه چهرههای بی پناه مجهول اوایل فیلم به آدمهای آشنایی تغییر ماهیت میدهند که داستانهای تعلق خاطر و از دست دادن امیدشان و سپس بازیابی نیرو و آرزوهایشان نوعی درس ولو تلخ زندگی است. پل بتانی که در فیلم «ارباب و فرمانده» کار سال ۲۰۰۳ پیتر ویر استرالیایی کنار راسل کروی معروف و نیوزیلندی ایفای نقش و رل دوم را بازی کرد. میگوید ساختن «حفاظ» برای او بسیار مهم بوده و در نتیجه رنجهای تهیه آن را به جان خریده است و یکی از آنها مرارتهای ادیت فیلم و حذف قسمتهای اضافی بوده است. بتانی در مصاحبه پیش رو پیرامون روش پایان دادن به فیلم و دلایل به کارگیری آنتونی مک کی برای رل اول مرد فیلم میگوید و همین طور از دلبستگی شدیدش به کارگردانی و علاقهای که به تکرار این تجربه دارد. ولی او در این گفتوگو راجع به نسخه جدید فیلم کمیک استریپی «کاپیتان آمه ریکا» که نام جنبیاش «جنگ داخلی» است و او در آن شرکت کرده، حرف نمیزند زیرا میگوید فقط در زمان اکران این فیلم میتوان از احساسات و برداشتهای حقیقیاش به عنوان بازیگر آن سخن گفت.
چگونه از دیدن یک زوج بی خانمان در خیابان به این نتیجه رسیدید که فیلمی در این باره بسازید؟
– من اصولاً مایل به فیلمسازی و کارگردانی بودم و سوژهای را میخواستم که این کار را برایم امکان پذیر کند. حتی روزی ران هاوارد از من پرسید چرا هنوز فیلمی را کارگردانی نکردهای و من گفتم منتظرم تا موضوعی فراتر از معمول به ذهنم برسد و یا از مقابل چشمهایم عبور کند. اینها نکات و رازهایی است که برای یک کارگردان روی میدهد. با این حال هاوارد به من توصیه کرد که این راه را طی کنم و حتی اگر اشتباهی را مرتکب شدم نهراسم و به کارم ادامه بدهم. با این وجود برایم بسیار مهم بود که موضوع فیلم اولم چیست و قضاوت سایرین نیز روی این مسئله برایم بسیار مهم بود. ما در دنیایی خاکستری به سر میبریم که مردم همه چیز را سیاه و سفید میبینند و بسیار زود به قضاوت درباره کارهای هنری میپردازند.
فیلم شما موضوعی انسانی دارد و روی دو انسان بی خانه و کاشانه متمرکز است که به رغم دردهایشان در این زمینه چیزی بیانیه وار نمیگویند و حکمی را صادر نمیکنند.
– همین طور است و این کار را به قصد و عمداً کردم و نمیخواستم راجع به خوب و بد این قضایا رای صادر کنم و بگویم بی خانمانی و خیابان خوابی چطور است و چقدر بد است و یا اینکه خط تفکیکی بکشم و بگویم کدامین آدمها قربانی این قضایا هستند. اینجور مسایل، خودشان را در فیلم نشان میدهند و آشکارند و نیازی به صدور بیانیه و گفتن من نیست.
تفاوت آدمها را در این زمینهها در چه مواردی میبینید؟
– سال پیش در نیویورک دو واقعه خاص این تقابل و تفاوت را با وسعت به تصویر کشید. یکی اینکه آپارتمانی به قیمت ۱۰۰ میلیون دلار به فروش رفت و دیگری اینکه تقریباً به طور همزمان و در یک بررسی اجتماعی و آماری مشخص شد که در شهر نیویورک به طور متوسط هر شب حدود ۶۰ هزار نیز در خیابانها میخوابند و یا در پناهگاهها و چادرهای حفاظتی که شهرداری برقرار کرده است و بدتر اینکه ۲۴ هزار نفر از این جمع کودک و نوجوان هستند!
به عنوان یک «کارگردان مرتبه اول» پروسه ادیت فیلم چقدر برایتان سخت بود؟
– خوشبختانه جان اف لایونز را که یک تدوینگر طراز اول است برای فیلمام در اختیار داشتم و برای یک کارگردان تازه کار چنین چیز و چنین کسی یک نعمت است و خودش کارها را راه اندازی میکند و او کار بسیار سخت مرا آسان کرد. شناختن ریتم حرکت و رعایت صراحت لهجه در چنین فیلمی و با موضوعی از این دست بسیار مهم بود که آن را لایونز برایم فراهم آورد. این یک فیلم کلاً طولانی نیست اما در ساعات کار مشترکم با لایونز به بسیاری از اصول کار ادیت پی بردم. وقتی هم که کارم روی این فیلم تمام شد و به پروژه بعدیام که در آن فقط بازیگر بودم پیوستم، تجربه ادیت فیلم «حفاظ» به من کمک کرد فیلم بعدی را نوع دیگری ببینم و به شکلی کاملتر و دقیقتر به روند شکل گیری آن نگاه کنم.
آیا نسخه پایان یافته فیلمتان را قبل از عرضه برای سایر نامداران این حرفه به طور امتحانی به نمایش گذاشتید؟
– بله در مراحل مختلف از دارن آرونوفسکی، جانی دپ و رابرت داونی جونیور دعوت کردم راشها و قسمتهای آماده شده را ببینند و نظراتشان را بدهند و از آن ایدهها برای کاملتر شدن کارم بهره گرفتم.
آیا پایانی که در فیلمتان میبینید، همانی است که از ابتدا در ذهن داشتید و یا مشورت با برخی نامداران نظر شما را در این خصوص عوض کرد؟
– روشهای مختلفی به فکرم رسید اما در تمامی آنها کاراکتر مرد قصه (آنتونی مک کی) باید میمُرد و همین طور هم شد. او آدمی شبح وار است که کارهای بدی را در قبال خانوادهاش انجام داده و حالا در خیابانها سرگردان شده است و باید تقاصاش را پس بدهد. زن ماجرا (جنیفر کانلی) وضعیت دیگری دارد و همیشه امکان بازگشت او به خانوادهاش وجود دارد.
چه چیزی در آنتونی مک کی دیدید که شما را به استفاده از وی در این نقش تشویق و متقاعد کرد؟
– ما پیشتر در هیچ فیلمی به عنوان بازیگر کنار یکدیگر کار نکرده بودیم اما روش کار او را از قبل میپسندیدم و به همین خاطر انتخابش کردم. شخصیت او در این فیلم کاراکتری بیرحم است که نباید احساس پشیمانی کند و باید پای کارهایش بایستد و با این وجود تماشاگر دل به حال او بسوزاند و مک کی همه این چیزها هست.
*منبع: Philadelphia Inquirer
نوشته موضوعات سیاه و سفید در دنیایی خاکستری اولین بار در سایت ایران فیلم – مرجع دانلود و اخبار سینما پدیدار شد.