کمکهای دولتی نمیگذارند انیمیشن پیشرفت کند
کمکهای دولتی نمیگذارند انیمیشن پیشرفت کند
به گزارش ایران فیلم در دو بخش قبلی این گزارش، مسائل پیرامون ساخت انیمیشن را در گفت و گو با اهالی انیمیشن بررسی کردیم. فروش انیمیشن در سینماهای سراسر جهان نشان داده که صنعت انیمیشن می تواند بسیار پرفروش باشد و حتی گاهی فیلم های سینمایی را هم پشت سر بگذارد. بنابراین هیچ کس مخالف ساخت انیمیشن سینمایی نیست؛ فقط عده ای معتقدند زمان بیشتری باید بگذرد و عده ای هم می گویند ما هم اکنون به لحاظ تکنیک و دانش می توانیم هم پای انیمیشن سازان جهان پیش برویم، البته به شرط و شروطی. بهرام جوانرودی، داریوش دالوند و معین صمدی از دست اندرکاران انیمیشنی هستند که در بخش سوم درباره انیمیشن با آنها صحبت کردیم.
انیمیشن سازان به صنف نیاز دارند
بهرام جوانرودی، انیماتوری که ۲۵ سال در این راه تجربه دارد، این بار پای مسائل جدیدی را پیش کشید؛ نداشتن صنف انیمیشن یکی از مشکلات مهم است؛ « وجود پیشکسوتان فعال، جوانان هنرمند و توانمند، متخصصین ماهر و مدیران مدبر و باتجربه، هرکدام نقاط قوتی هستند که اگر سامان داده نشوند، هرگز نتیجه مناسب در تولیدات و ارتباطات فیمابین آنها کسب نخواهد شد و رفته رفته شفافیت ها جای خود را به کدورت ها خواهد سپرد.» بنابراین او وجود یک صنف برای ساماندهی موسسات، تولیدکنندگان و هنرمندان فعال در این زمینه را ضروری می داند و به اهدافی اشاره می کند که در صورت تشکیل صنف انیماتورها می توانند از آن بهره مند شوند؛ «تهیه تعرفه رسمی خدمات و آثار انیمیشن، ارزیابی کیفی تولیدات ازحیث کیفیت و تشویق برای تولید آثار برتر، دفاع از حقوق صنفی اعضاء، رفع مشکلات حقوقی و صنفی اعضاء ، ایجاد بانک اطلاعاتی بروز برای هنرمندان و دست اندرکاران این رشته، ایجاد تسهیلات برای ارائه خدمات و توانمندیهای تخصصی اعضاء در داخل و خارج از کشور، تدوین نظامنامه (منشورحرفهای) در جهت ایجاد روابط و شرایط مناسب میان تولیدکنندگان و سفارشدهندگان ، ایجاد ارتباط با سازمانهای مرتبط با انیمیشن در سطح ملی و جهانی در چهارچوب قوانین کشور، بالابردن آگاهی جامعه در زمینه اهمیت و نیاز کشور به انیمیشن و…» جوانرودی می پرسد: «می دانستید اگر ما در پروسه تولید انیمیشن دچار مشکل شویم، هیچ جایی نیست که به آن مراجعه کنیم؟»
تا دیکته ننویسیم، نمی توانیم از آن غلط بگیریم
زمانی که از او درباره تولید انیمیشن بلند سینمایی می پرسم، انیمیشنی که تا به حال در تولید آن موفق نبوده ایم، می گوید به نظرش بهتر است در این باره قضاوت نکند؛ «چون من در این باره اطلاعات کافی ندارم، ندانستن درباره شرایط تولید، میزان بودجه، نحوه تزریق آن در پروژه، نیروی انسانی، مدیریت پروژه، زمان و … باعث می شود که نتوانم آنها را به درستی بررسی کنم.» اما او به نکته دیگری اشاره می کند: «با کمی تغییر جایگاه، خواهیم دید که اگر اینچنین تولیداتی ساخته نمیشدند، مشکلات عدیده ای که هم اکنون، بسیاری از دوستان به آن واقف هستند، معلوم نمیگردید. درواقع تا دیکته ای نوشته نشود غلط گیری نمی شود و تا فرازی طی نشود، نشیبی پدیدار نخواهد شد.» جوانرودی معتقد است که این تولیدات جدا از کیفیت، هزینه، زحمت، درآمد، شهرت و … که ممکن است برای برخی از تولیدکنندگان خود داشته باشد، راهکارهای بسیاری برای دیگر مشتاقان و علاقمندان این رشته به ارمغان آورده که با آشنایی از روند فعالیت تولید کنندگان فعال در این زمینه میسر می شود.
سینمای ما متوجه ارزش انیمیشن بلند سینمایی نیست
داریوش دالوند، تهیه کننده «رستم و سهراب» است. او به همراه سه برادرش مدت هاست که در بروجرد شرکتی به نام «آریا صنعت تخیل» تاسیس کرده تا محفل جدیدی برای انیمیشن سازان غرب کشور باشد. «رستم و سهراب» به کارگردانی کیانوش دالوند محصول همین شرکت است. زمانی که از او می پرسم به نظرش با توجه به سابقه ما در ساخت انیمیشن بلند سینمایی که در آن موفق نبوده ایم بهتر نیست به ساخت انیمیشن کوتاه که روند موفقیت آمیزی را طی کرده، ادامه دهیم می گوید: «ما چه موفقیتی در انیمیشن کوتاه تا به حال داشته ایم؟ جز این که یکی دو انیمیشن کوتاه نامزد اسکار یا انسی شوند؟ این ها از نظر من موفقیت محسوب نمی شود. موفقیت یعنی این که انیمیشن بتواند روی پای خودش بایستد. یعنی تجارت. ما چه موفقیتی در حوزه مالی کارهای کوتاه داشته ایم؟» دالوند به عنوان یک تهیه کننده نگاه اقتصادی به مقوله موفقیت دارد. برای همین حتی زمانی که به او می گویم در حوزه جشنواره انیمیشن های کوتاه ما موفق بوده و ما یکی از جایزه بیارهای همیشگی در حوزه کارهای کوتاه بوده ایم، باز هم آن را موفقیت نمی داند؛ «فروش انیمیشن «تهران ۱۵۰۰» از بسیاری از فیلم هایی که همزمان با آن اکران شده بود، بیشتر بود. یا مثلا «رستم و سهراب» فروش چند میلیون دلاری داشت. ما حتی از همین موفقیت های تک ستاره های حوزه بلند در انیمیشن کوتاه نداشتیم. بابت کدام کار کوتاه توانسته ایم دو دلار در بیاوریم؟» دالوند مخالف ساخت انیمیشن کوتاه نیست، می گوید هر چیزی جای خودش را دارد؛ «اما باید کار بلند بسازیم. این ضعف از سینمای ماست که متوجه ارزش انیمیشن بلند سینمایی نیست. همین حالا اگر انیمیشن را از هالیوود بگیرید دیگر موفقیتی برایش باقی نمی ماند.» دولت هند در سال ۱۹۹۸ به سینماگرانش گفت اگر به سمت انیمیشن نروید، نمی توانید دهه آینده را با ببیند. انیمیشن رمز موفقیت شماست.
هیچ وقت برای تجارت فیلم ارزش قائل نشدیم
او انتقادات زیادی نسبت به شرایط امروز سینمای ایران دارد؛ «سینمای ما سه دهه است که دارد در جا می زند، در حالی که سینمای مصر سالانه ۴۴ میلیون دلار فروش داخلی دارد. آنهم تنها با ده فیلم که اکران داخلی است. جالب است بدانید که آنها هم فضای حمایتی دارند یعنی ۸۰ درصد از فضای سالن های سینمایشان را به اکران فیلم های تولید شده خودشان اختصاص می دهند؛ اما فروش کل سینمای ما در سال شاید به ۲۰ میلیون دلار هم نرسد. سینمای ما در فضای جشنواره ای سیر می کند و این آفتی است که دامان سینمای ما را گرفته. ما هیچ وقت برای تجارت فیلم ارزش قائل نشدیم.»
دالوند درباره شرایط نامناسب اکرانی که همیشه در اختیار انیمیشن های سینمایی قرار می گیرد، خصوصا فیلم خودش «رستم و سهراب» که به همراه فیلم«جمشید و خورشید» در زمستان سال قبل اکران در شرایط بدی اکران شد، توضیح می دهد: «فیلم آقای یغمائیان واقعا خوب بود و هیچ چیزی از فیلم های ایرانی کم نداشت. یا فیلم ما «رستم و سهراب» در مسکو بسیار مورد توجه قرار گرفت به طوری که پنجاه سینما به نمایش آن اختصاص داده شد؛ اما در ایران فقط ۲۲ سانس در اختیار ما قرار گرفت و ما مجبور بودیم برای اکران شدن «رستم و سهراب» به همه از مدیر دولتی، بخش خصوصی، وزارت آموزش و پرورش و… التماس کنیم.» آنطور که او می گوید خودش برای خرید بلیت فیلمش به پردیس سینمایی آزادی و کوروش رفته و با این پرسش از طرف متصدی گیشه رو به رو شده؛ « «رستم و سهراب» انیمیشن است، مطمئنی بلیتش را می خواهی؟» دالوند اینها را متوجه انیمیشن نمی داند، بلکه معتقد است این مشکل سنیماست که متوجه نیست فیلم باید بفروشد تا بتواند صنعت نامیده شود؛ «دولت چقدر پول به این سینما تزریق کند؟ دولت باید حمایت خودش را از انیمیشن و فیلم زنده بردارد و بگذارد خودشان راه ترقی را طی کنند.»
او می گوید انیمیشن ما در مقایسه با دیگر صنایع دیگر کشور بسیار جلوتر است؛ «ما استادکارهای بسیار جوان و فضای مستعدی داریم. این چیزی است که در سطح بالقوه می توانم درباره اش با اطمینان بگویم. ما توان ساخت انیمیشن داریم؛ اما مهم این است که با چه نگرشی به آن نگاه می کنیم؟ به نظرم حتی انیمیشن می تواند بیشتر از صادرات چهار کالای غیر نفتی ما یعنی پسته، خاویار، فرش و زعفران ارز وارد کشور کند.»
دولت به دنبال اجرایی کردن قانون کپی رایت باشد
دالوند تعریفی هم برای نقش دولت دارد. او به مقوله کپی رایت و شبکه نمایش خانگی اشاره می کند: «در حال حاضر ۲۰۰هزار نسخه دی وی دی انیمیشن «رستم و سهراب» وارد بازار شده؛ اما وضعیت شبکه نمایش خانگی وخیم است. تنها ۳۶ ساعت از انتشار فیلم ما گذشته بود که کپی های آن در پردیس کرج و میدان انقلاب تهران به فروش رسید. دولت باید اینجا درست عمل کند. ما قانون کپی رایت درست و حسابی نداریم.» دالوند معتقد است اگر این کپی های غیرمجاز اتفاق نمی افتاد، آنها می توانستند با تیراژ بیشتری فیلمشان را توزیع کنند و از طرفی قیمت را پایین تر ببرند؛ «با افزایش تیراژ هم حقوق مصرف کننده رعایت می شود و هم حقوق تولید کننده. از طرف دیگر می دانید چه اشتغال زایی می شود؟» او درباره مشکلات دیگر کپی غیرمجاز بیان می کند: «سرمایه گذاران به خاطر نبود این قانون همیشه از سرمایه گذاری در حوزه هنر فرار می کنند. چون امنیتی برای سرمایه شان وجود ندارد. وگرنه هزینه تولید انیمیشن در ایران می تواند بسیار ارزان تر از دیگر کشورها تمام شود؛ اما بسیاری علاقمند نیستند در ایران سرمایه گذاری کنند چون می دانند کافی است کسی به فایل های کارشان دسترسی پیدا کند و به راحتی می تواند بدون هیچ منع قانونی از آن استفاده کند. دولت به جای آنکه بیاید برای تولید پول خرج کند، باید قانون کپی رایت را برقرار و اجرایی کند. تا اگر کسی به خودش اجازه کپی داد، آنقدر برای او گران تمام شود که دیگر به فکرش نیافتد.»
سیاست غلط دولت نگاه غیرتجاری را تقویت کرده
دالوند در خصوص بازار و محل عرضه انیمیشن توضیح می دهد: «تولید کنندگان ما باید اول محصول را تولید کنند و سپس به فکر فروش آن باشند. نه این که اول به این فکر کنند که کدام مدیر دولتی دلش به رحم می آید تا به آنها سفارش دهد. ما باید اول تولید کنیم و بعد محصول مان را به صدا و سیما، شبکه نمایش خانگی یا حتی به شبکه های کشورهای منطقه بفروشیم. وقتی انیمیشن تان را حتی با قیمت کم به ۵۰ شبکه خارجی بفروشید، مبلغ آن بسیار بیشتر از چیزی است که یک اسپانسر خصوصی می خواهد بر روی کارتان سرمایه گذاری کند.» او در ادامه می گوید: «در نظر داشته باشید نقطه مقابل این تفکر، رویکرد معمول سینماگران و انیمیشن سازان ماست که می گویند اول باید در آمدی داشته باشیم تا تولید کنیم و بعد اگر آن اثر بایگانی شد هم مشکلی ندارد چون قبلا پولش را گرفته ایم. این نگاه بسیار مسمومی است و سیاست غلط دولت این نگاه را نزد تولید کنندگان تقویت کرده. حتی تلویزیون ایران هم در مورد تولید انیمیشن تنها با این رویکرد جلو رفته که آن را از شبکه های خودش پخش کند. در حالی که می توانست به فروش محصولاتش به شبکه های تلویزیونی کشورهای دیگر فکر کند تا هزینه تولید را در بیاورد.» به نظر دالوند دولت بالاخره روزی از این همه سرمایه گذاری بی حاصل خسته می شود و آن زمان، فرصت مناسبی برای کسانی است که نگاه دیگری به تولید محصول دارند.
نقش مهم محصولات جانبی
او بحث دیگری را پیش می کشد؛ محصولات جانبی یا ارزش افزوده. بحثی که بسیاری از فیلمسازان و انیمیشن سازان ما از آن غافل هستند؛ «کمپانی های خارجی هشتاد درصد در آمدشان را از همین محصولات جانبی دارند. از لوازالتحریر بگیرید تا دکوراسیون اتاق کودک. ما همه این محصولات را برای «رستم و سهراب» تولید کردیم. در این زمینه هم قانون کپی رایت وجود ندارد، اما چون بازار قابل رصد است می توانیم جلوی آن را بگیریم.»
در قصه گویی و تکنیک هنوز مشکل داریم
مریم کشکولی نیا، انیماتور و کارگردان انیمیشنی است که آخرین اثرش«وقتی که بچه بودم» در سال پیش موفق به دریافت تندیس طلایی فیلم اول نهمین دوره جشنواره پویانمایی شد. او با ساخت انیمیشن بلند سینمایی مخالف نیست؛ اما می گوید واقعیت این است که ما دائم داریم تجربه هایمان را تکرار می کنیم؛ «در حالی که هنوز در قصه گویی و تکنیک مشکل داریم. با همه هزینه ای که کرده ایم تاکنون در زمینه ساخت کار بلند نتیجه ای نگرفته ایم. در حالی که مدت هاست کار کوتاه می سازیم نزدیک به ۵۷ سال است که انیمیشن کوتاه داریم. در حالی که کشورهای اطراف ما چنین سابقه ای در انیمیشن ندارند.» او در ادامه تاکید می کند:«ما مشکل فیلمنامه داریم. در انیمیشن کوتاه کمتر به این مشکل برمی خوریم؛ اما قصه گویی بسیار مهم است. باید بتوانیم نود دقیقه مخاطبان را روی صندلی نگه داریم. در این زمینه شاید بشود با گذاشتن کارگاه های فیلمنامه نویسی با حضور فیلمنامه نویسان خارجی و موفق تغییری ایجاد کنیم.»
کمک های دولتی، افت تولید انیمیشن
کشکولی نیا هم مانند دیگر همکارانش معتقد است سرمایه گذاری دولت مهم ترین آفت این ماجراست؛ سرمایه ای که بدون فکر به بازگشت آن در اختیار تولید کنندگان قرار می گیرد و باعث می شود که آنها بدون هیچ برنامه یا استراتژی فقط تولید کنند. نه به کیفیت فکر کنند و نه به مخاطب. «در شرایطی که این پول همه مردم ماست و باید بازگردد. اما بخش خصوصی در این زمینه حساسیت بیشتری دارد، چون آنها به بازگشت سرمایه شان فکر می کنند.» او این ها را می گوید و درباره مشکل اکران انیمیشن های سینمایی توضیح می دهد: «این موضوع هم علت دارد، چون سینماداران هم سرمایه گذاشته اند تا سالن سینما بسازند یا بخرند، بنابراین نمی توانند ریسک کنند و محصولی را به اکران در بیاورند که می دانند نمی فروشد. به چه دلیلی آنها باید از انیمیشن حمایت کنند؟ اما اگر کار من واقعا خوب باشد، خود آنها به دنبالم خواهند آمد که بگذارم فیلمم را اکران کنند.»
انیمیشنهای بلند را آسیبشناسی کنیم
علیرضا گلپایگانی، انیماتور، کارگردان انیمیشن و مدیر عامل شرکت تخصصی تولید انیمیشن «حرکت کلیدی» در خصوص تولید انیمیشن بلند سینمایی به کشورهای تولید کننده موفق مثل آمریکا و ژاپن اشاره می کند؛ «برای این که هر اتفاقی به درستی جلو برود، نیاز به گذشتن زمان است تا شرایطش فراهم شود. انیمیشنهای سینمایی آمریکا و ژاپن هم در آغاز مورد استقبال قرار نمیگرفتند. اگر ما امروز درباره آنها صحبت میکنیم به این دلیل است که تنها به آمار فیلمهای موفقشان رجوع کرده ایم.» بنابراین به نظر او این تلاش در راستای تولید انیمیشن بلند سینمایی باید ادامه پیدا کند و به جای آنکه درباره ساختن یا نساختن انیمیشن بلند سینمایی بحث کنیم؛ باید به دنبال آسیبشناسی انیمیشنهای ساخته شده فعلی باشیم؛ «چرا این فیلمها نتوانستند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و بفروشند؟»
قصهگویی میتواند نقطه قوت ما باشد
گلپایگانی نگاه دیگری به انیمیشن ایران دارد. برخلاف انیماتورهایی که در قسمتهای پیشین این گزارش معتقد بودند ما به لحاظ تکنیک و دانش از انیمیشنسازان سراسر جهان دور نیستیم، او معتقد است ما به لحاظ تکنیک عقب هستیم؛ تکنیکی که توجه بیشتر انیمیشنسازان را به خود جلب نموده. گلپایگانی که مقالات بسیاری در دوران تحصیلش در خصوص انیمیشن سازی ارائه داده، میگوید نتیجه این تحقیقات به او نشان داده برگ برنده انیمیشنسازان ایرانی «داستان» است. هر چند که به نظر میرسد بزرگترین ضعف فیلمهای انیمیشنی ما تاکنون همین فیلمنامه و قصهگویی بوده. نکته ای که مریم کشکولی نیا در گزارش قبلی به آن اشاره کرده بود؛ اما گلپایگانی برای اثبات نظرش میگوید: «مثلاً همین مجموعه فیلم«کلاه قرمزی» یا «شهر موشها»، چرا آنقدر محبوب شدند؟ فقط به خاطر عروسکهایشان بود یا هویتی که نویسندگان برای این عروسکها خلق کردند؟ ویژگیهای شخصیتی و قصه این فیلمها بود که باعث شد تا آنها در دل مخاطبان جایی برای خودشان پیدا کنند.» بنابراین تکنیک در مرتبه بعدی قرار میگیرد.
ذائقه مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهیم
او همچنین به نکته دیگری اشاره میکند؛ ذائقه مردم. ما ذائقه مردم را برای دیدن انیمیشنهای سینمایی آماده نکرده ایم؛ یعنی مردم ما به اینکه ساعت نه ده شب به سینما بروند و انیمیشن تماشا کنند، عادت ندارند، اینها را گلپایگانی میگوید و تأکید میکند: «مردم ما بیشتر عادت دارند با خرید دی وی دی های ارزان قیمت، انیمیشن را در خانه تماشا کنند.» در حالی که انیمیشن سینمایی بر روی پرده باید دیده شود تا جزئیات آن به چشم بیاید. شاید برای همین است که او به ساخت تله فیلمی که هرگز جرأت نکرده آن را اکران کند، اشاره میکند و میگوید: «واقعاً اینکه بتوانی ۷۵ دقیقه مخاطب را روی صندلی اش نگه داری، کار سختی است. به نظرم ما راه درست را در پیش گرفته ایم؛ اما هنوز به مقصد نرسیدیم.» گلپایگانی درباره تجربه نسبتاً موفق «تهران ۱۵۰۰» بیان میکند: «بهرام عظیمی این کار را برای گیشه ساخت، «تهران ۱۵۰۰» اصلاً کار جشنواره ای نیست، اما من از تماشای این انیمیشن لذت نبردم.» او بازهم در خصوص ذائقه مخاطب صحبت میکند: «من همیشه سر کلاسم از دانشجوها میپرسم فکر میکنید بچههای ژاپنی دوست دارند انیمیشنهای کدام کشور را ببیند؟ ژاپن. فکر میکنید بچههای آمریکایی در وهله اول میخواهند انیمیشنهای کدام کشور را ببیند؟ آمریکا.» اینها سؤالاتی است که او با مطرح کردنشان میخواهد درباره هدف انیمیشنسازان هر کشور از ساخت انیمیشن بگوید. اینکه در وهله اول باید به ذائقه مخاطبان داخلی که تحت تأثیر فیلمها و انیمیشنهای خارجی هستند، اهمیت بدهیم؛ «برای همین است که مردم ژاپن به انیمیشنسازانشان مثل یک اسطوره مینگرند.» البته به گفته گلپایگانی، ساخت انیمیشن سینمایی فقط مشکل کشور ایران نیست. در واقع کشورهای اروپایی زیادی هستند که هنوز نتوانسته اند به این مدیوم تأثیرگذار و پرفروش دست پیدا کنند. با این حال او نقش تلویزیون را در پرفروش شدن فیلمهای عروسکی بسیار مؤثر میداند و معتقد است تلویزیون میتواند همین روند را در مورد انیمیشن هم دنبال کند؛ «سالهای سال مردم مجموعه کلاه قرمزی و مدرسه موشها را از تلویزیون می دیدیند. این شخصیتها کم کم ذائقه مردم را تحت تأثیر خود قرار دادند. به نظرم این فرمول خوبی برای فروش فیلمهای سینماییشان بود. یعنی اول شخصیتهای انیمیشنی خلق شوند که در تلویزیون روی آنتن بروند و بچهها به آنها علاقمند شوند و بعد مدیوم سینمایی آن ساخته شود.» به گفته گلپایگانی در ژاپن و آمریکا هم بسیاری از فیلمها چه در سینمای زنده ویا چه در انیمیشن، ابتدا به صورت مانگا یا کمیک استریپ(به صورت تصویری) بیرون میآیند و پس از موفقیت براساس آنها آثار دیگری ساخته میشود؛ «همه اینها یک تئوری است، اما لازم است که فیلمهای ما قهرمان پروی داشته باشند. و اگر این با تلویزیون آغاز شود میتواند تضمینی برای فروش باشد.»
فیلمنامه مشکل بزرگ انیمیشن
فیلمنامه نویسی، مشکل بزرگ سینمای ماست. بنابراین خیلی دور از انتظار نیست که انیمیشن هم از این همین حوزه دچار مشکل باشد. خصوصاً که محدوده انیمیشن بسیار کوچکتر از فضای فعلی سینماست. بنابراین در انیمیشنسازی شغلی به نام فیلمنامهنویسی وجود ندارد. او درباره این موضوع بیان میکند: «به همین دلیل طبیعی است که در این زمینه رشدی هم نداشته باشیم.» با این حال گلپایگانی معتقد است قصههای ما میتواند برای مردم منطقه هم جذاب باشد، چون کشورهای اطراف ایران با ما نقاط مشترک فرهنگی زیادی دارند؛ «مثلاً سینمای هند، کاری انجام داده که در مردم کشورهای عربی و آسیایی ذائقه دیدن فیلمهای هندی به وجود آمده. ما هم در شصتمین سال حضور انیمیشن قرار داریم، استعدادهای زیاد و افراد علاقمند داریم، بنابراین میتوانیم در این حوزه موفق عمل کنیم.» او با ارتباط مستقیم انیمیشن با ادبیات مخالف است و میگوید تفاوت زیادی میان نویسندگان کتاب و فیلمنامه وجود دارد. به طوری که بخشی از ضعف فیلمنامه سالهای اخیر به حضور نویسندگان کتابهای کودک در بخش فیلمنامه انیمیشن بازمیگردد: «لزوما کسی که کتاب کودک مینویسد نمیتواند فیلمنامه بنویسید. ما در سینمای زنده این مقوله را حل کردیم؛ اما در انیمیشن به علت بیدقتی نویسندگان کتابهای کودک وارد فیلمنامهنویسی شدند و همین موضوع باعث شده تا بیشتر نوشتارنامه داشته باشیم تا فیلمنامه.»
چرا از انیمیشن داخلی حمایت نمیکنیم؟
آنطور که گلپایگانی میگوید تعداد انیمیشنهای سینمایی ساخته شده در چند سال اخیر بسیار بیشتر از چند موردی است که ما میدانیم. او که داور چندین جشنواره مختلف بوده، توضیح میدهد: »در این چند سال حداقل ده تا پانزده انیمیشن سینمایی تولید شدهاند که اکثراً مفاهیم سیاسی دارند و ارگانهای نظامی پشتیبان آنها هستند؛ اما متأسفانه اکثر این آثار بیشتر در حد یک دمو طولانی و خسته کننده از آب درآمده اند تا انیمیشن سینمایی.» او همچنین به حضور فیلمسازان بخش زنده سینما مجید مجیدی و رضا میرکریمی در انیمیشن اشاره میکند و حضور آنها را از جهتی خوب و از جهتی بد میداند؛ «اینکه فیلمساز حرفه ای وارد انیمیشن شود، اتفاق خوبی است. در همه جای دنیا انیمیشن زیرمجموعه سینماست؛ اما در ایران بیشتر طراحان، گرافیستها یا نقاشان سراغ انیمیشن میآیند. ولی من شنیده ام آقای مجیدی گفته که هیچکدام از دست اندرکاران انیمیشن ایرانی به درد کار او نمیخورند و همه چیز باید به عوامل خارجی واگذار شود. آیا این اتفاق به نفع سینمای انیمیشن ایران است؟ یا مثلاً شنیده ام به تازگی آقای عظیمی قرار است محصول مشترکی با چین بسازد. محصولی که انیماتورهای چینی بیشتر کارهایش را انجام میدهند، آنوقت این چه نفعی به انیمیشن ما میرساند؟ من نمیگویم باید از هر کار ضعیفی دفاع کنیم، اما اگر اینطور است چرا ما خودروها یا پوشاک داخلی را مورد حمایت قرار میدهیم، همین محصولات را اگر به چین سفارش دهیم ارزان تر برایمان تمام نمیشود؟» گلپایگانی میگوید حضور سینماگران به عنوان مشاور در تولید انیمیشن بسیار مؤثر و مفید است و ما باید انیمیشنهای تولید کنیم که سرمایهگذاران خصوصی را راغب به سرمایهگذاری در انیمیشن کند. او همچنین به نقش مطبوعات اشاره میکند و تأکید میکند: «ما به حمایت نیاز داریم و نباید نقاط ضعف تجربیات همکارانمان را بزرگ کنیم.»
مخاطب شناسی نیاز انیمیشن است
معین صمدی، انیماتور جوان با اشاره به اینکه خودش بیشتر کار کوتاه انجام میدهد، میگوید: «من به ساخت انیمیشن بلند علاقه دارم؛ اما شرایط آن مساعد نیست. دلیلش هم این است که هنوز فضای انیمیشن ما کوچک است و آنقدر عوامل حرفه ای کاربلد برای ساخت انیمیشن نداریم. فضای آموزشی ما باید رشد بیشتری داشته باشد تا امکان تولید فراهم شود.» او معتقد است کارهای کوتاه با تکنیکهای خوبی ساخته شده و بعضی از آنها مطابق با استاندارهای جهانی است؛ با این حال تأکید دارد که ما هنوز بازار سینمایی را به خوبی نمیشناسیم و نیاز هست که مخاطب خودمان را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم. صمدی به آمار سینمای جهان اشاره میکند و میگوید: «اگر آمار سینمای جهان را دنبال کنید، متوجه میشوید که هر هفته یکی دو انیمیشن سینمایی جزو پرفروشهای گیشه است. بنابراین انیمیشن سینمایی هم اگر مطابق با استانداردهای مخاطب پسند ساخته شود، فروش میکند.»
کمکهای بلاعوض دولت قطع شود
او هم مانند دیگر همکارانش مقصر بخشی از مشکلات انیمیشن سینمایی را ، دولت و کمکهای بلاعوض آن میداند؛ «حمایتهای دولتی سبب شده تا ما به مخاطب فکر نکنیم. فقط میخواهیم سلیقه خودمان را اعمال کنیم و فیلمساز ترجیح میدهد فیلمی را بسازد که خودش دوست دارد، بدون در نظر گرفتن سلیقه یا خواست مخاطب. این اتفاقات خودخواهی هنرمندان را بیشتر کرده. البته سینمای ما هم متفاوت از این قضیه نیست. بیشتر فیلمهای زنده هم جشنواره ای شدهاند، آنهم تحت تأثیر جشنواره های اروپایی که خاص هستند. مثلاً جشنواره ای مثل جشنواره کن مخاطب زیادی ندارد. بنابراین تنها راه حل ما این است که مخاطبمان را بشناسیم و بفهمیم که آنها چه سبکی را میپسندند.» صمدی انیمیشنهای «تهران ۱۵۰۰» و «رستم و سهراب» را مثال میزند و میگوید: «این دو انیمیشن بدون حمایت خاص دولتی ساخته شدند.«تهران ۱۵۰۰» همه فاکتورهای فروش را داشت؛ معروفترین هنرپیشههای سینما را برای ساخت آن آوردند. آقای عظیمی تمام تلاشش را کرد که اثری بفروش بسازد. بنابراین میشود در این زمینه موفق بود.» او درباره فاکتورهای موفقیت انیمیشن توضیح میدهد: «اگر می خواهیم سینمای انیمیشن ما رونق بگیرد باید چند اتفاق بیافتد. مهمترینش این است که سینمای انیمیشن دست خود انیمیشنیها باشد، آنهایی که تجربه موفق در این زمینه دارند، کار کنند. حمایت باید فکر شده و در جهت فروش باشد. نه اینکه سفارشی سازی رونق بگیرد، پول میدهیم که چنین حرفی زده شود. اینها تضمینی برای فروش نیست. حتی اگر حمایت طوری باشد که هنرمندان مجبور به بازگرداندن هزینه تولید باشند، مثل دادن وام بسیار بهتر از کمک های مالی بلاعوض است. در این صورت تهیهکننده حساسیت بیشتری روی فیلمنامه نشان میدهند و فاکتورهای فروش را در ساخت آن رعایت میکنند. عوامل حرفهای تری را برای کار انتخاب میکند و دلسوزانه تر به پروسه ساخت انیمیشن توجه میکند.»
صمدی سینماداران را در حمایت نکردن از اکران انیمیشنهای سینمایی مقصر نمیداند، چرا که به نظر او آنها هم حق دارند از فیلمی حمایت کنند که میدانند میفروشد؛ «اگر فیلمی آنقدر خوب باشد که سینمادار سود خودش را در آن ببیند، قطعاً به سراغ آن میرود و سانسهای بهتری را در اختیارش میگذارد. اگر غیر از این باشد چه دلیلی دارد که سالن سینمایش را در اختیار انیمیشنی بگذارد که فروش نمیکند؟»
نوشته کمکهای دولتی نمیگذارند انیمیشن پیشرفت کند اولین بار در ایران فیلم – دانلود فیلم سینمایی، انیمیشن، مستند دوبله ،سریال مناسب خانواده ایرانی با لینک مستقیم پدیدار شد.