کاوه آفاق: در کنار استاد «ناصر پلنگی» تجربه جدیدی از هنر را دارم
کاوه آفاق: در کنار استاد «ناصر پلنگی» تجربه جدیدی از هنر را دارم
به گزارش «موسیقی ما»، در این نمایشگاه 10 مجسمه از آثار ناصر پلنگی به همراه دو نقاشی از این هنرمند در معرض تماشای عموم قرار گرفته است. ناصر پلنگی که پیشینه و سابقه درخشاناش بر هنرمندان و هنرشناسان عیان است، با آثاری که محوریت آنها موسیقی است در این نمایشگاه حضور دارد. 10 نقاشی آبستره اکسپرسیونیستی از آثار ساغر مسعودی هم در نمایشگاه «سمفونی برای صلح» به نمایش گذاشته شدهاند. کاوه آفاق را بیشتر به عنوان یک چهره فعال در حوزه موسیقی میشناسیم، ولی از آنجا که او در رشته معماری تحصیل کرده و سالها است که دستی بر بوم دارد، با 10 اثر نقاشی با موضوعهایی همچون محیط زیست، معماری و صلح در کنار ناصر پلنگی و ساغر مسعودی در این نمایشگاه حضور پیدا کرده است.
نکته جالب توجه که با نام نمایشگاه، «سمفونی صلح» سنخیت و هماهنگی دارد، نمایش یکی از سازهای (گیتار) کاوه آفاق است که هنرمند بر روی آن نقاشی کرده. تمامی آثار به نمایش درآمده برای فروش هستند.
در روزهای گذشته چهرهها و هنرمندان زیادی از قبیل علی مرادخانی، فرزاد طالبی، فریدون شهبازیان و… از این نمایشگاه دیدن کردند و خبرنگار سایت «موسیقی ما» در حاشیه این نمایشگاه گفتگوی مفصلی با خالقین این نمایشگاه (استاد ناصر پلنگی، ساغر مسعودی و کاوه آفاق) داشته که در ادامه می خوانید:
- * شاید توضیحات کلی درباره این نمایشگاه شروع خوبی برای این گفتوگو باشد.
کاوه: من فکر می کنم هیچکس بهتر از خود استاد پلنگی نمیتواند صحبت کند. نام نمایشگاه «سمفونی صلح» است و این نام براساس طرح و ایده استاد است و کارهای خاصی که شما خودتان دیدید و ما در این نمایشگاه همراه ایشان بودهایم؛ یعنی ایشان جلو رفتهاند و ما بدو بدو دنبالشان بودهایم! (با خنده)
- * استاد پلنگی، این نمایشگاه قرار است تلفیقی از موسیقی، مجسمهسازی و نقاشی باشد. ایده جالبی که هیجان انگیز هم هست…
پلنگی: ایده نمایشگاه یک نظر جمعی بود. انگار که میبایستی این اتفاق میافتاد. راستش دوسالی بود که این مجسمهها را با همین عنوان ساخته بودم و دیدن خانم ساغر مسعودی و کاوه آفاق عزیز و صحبتهایی که در یک جمع خیلی دوستانه ابتدا با خانم مسعودی شکل گرفت، منتهی به این ایده نمایشگاهی شد. چون با هم درحال تبادل انرژی و فکر هستیم یک فضای فعال فرهنگی درست کردیم که کنار هم همزیستی کنیم، ایدهها را کنار هم پرورده و شکوفا کنیم. هرروز چیزی اضافه میشود و بعد به این باور میرسیم که چقدر خوب است که بین هنرمندانمان اول از همه صلح برقرار شود و بعد همفکری، همزیستی و همدلی و در یک کلام انس؛ چون با انس است که صلح میآید. اول از همه بین جانهای خودمان این اتفاق درحال افتادن است. یعنی من واقعاً لذت میبرم که تا نیمههای شب مینشینیم و باهم کار میکنیم و حرف میزنیم. یک چیزی درحال تجربه شدن است که در کشورهای دیگراین اتفاق افتاده و مدیاهای مختلف و هنرمندانی که این مدیاها را در حوزه تجمسی و موسیقی و هجو و نمایش و غیره ارائه دادهاند و باهم دیالوگ میکنند. ایده نمایشگاه اول از همه واقعاً گنجاندن این پدیده است که میتوانیم با یک حرکت جمعی دیالوگ برقرار کنیم. فضای امروز جامعه در حیطههای عمومی و بعد نخبهها و هنرمندان و اهل فکر و خلاقیت خیلی مونولوگ شده و این افراد خیلی با خودشان حرف میزنند و این با خودشان حرف زدن، پیامدهای رویشی ندارد و بعد انس را از بین میبرد و باعث جهشهای کلان نمیشود. چون مونولوگ خودش را رج میزند و برای اینکه یک حرکت و شکوفایی اتفاق بیفتد، دیالوگ است که این را رقم میزند. این نمایشگاه یک دیالوگ است و دیالوگ صلح دیالوگی است که ما در دو نسل از هم یاد میگیریم. واقعاً من وقتی جوانها و نسل جوانتر از خودم را میبینم از آن ها یاد میگیرم. فرصت این نمایشگاه جوری شده که هرشب با خوانندهها و نقاشها و شعرا به دیدار این جمع میآییم و پرفورمنس میکنیم و باهم کنار تابلوها عکس میگیریم و حرف میزنیم.
- * هم شما و هم دوستان درمورد مخاطبشناسی این برنامه صحبت کنید. باتوجه به شناختی که از جامعه مخاطب هنری در ایران دارید فکر می کنید چه قشری از مخاطب دوست دارد بیاید و چنین تلفیقی از هنرها را در کنار هم ببیند؟
پلنگی: به نظرم همه استقبال میکنند. اگر هنر مونولوگ را تبدیل به دیالوگ کنیم و صلحی از جنس تبادل اندیشه و احساس بین هنرمندان برقرار بشود مخاطب این را درک و از آن استقبال میکند. جوانها دوست دارند که کنار قدیمیترها خودشان را نشان بدهند و بگویند که ما هم هستیم. قدیمیترها هم براساس سنتهای گذشته خودمان میبایستی این فرصت را فراهم کنند. بنابراین به نظر من مخاطبین اصلی این حرکت شاید بیشتر از نسل جوان باشد. یعنی میبیند که برای این دیالوگ امید دارد.
- * آقای آفاق، نظر شما درمورد مخاطب شناسی این نمایشگاه چیست؟
آفاق: به هرحال من به عنوان یک موزیسین شناخنته میشوم و در این حوزه نسبتاً آدم بی تجربهای هم نیستم و ده پانزده سالی هست که فعالیت میکنم. ولی در حوزه تجمسی میتوانم بگویم برای اولین بار است که کار کردهام. به هرحال با توجه به رشته درسیام واحدهای نقاشی زیادی کار کردهام و درگیر این چیزها بودهایم. مطالعاتم به اندازه کافی بوده و چیزهایی که باید یاد بگیرم شروع به تمرین نقاشی کردم و حدود پنج شش سالی است که این تمرینها به جایی رسید که اساتیدی سر راه من قرار گرفتند و به خواست خدا راهنماییهای خیلی خوبی شدم و رشد من بهتر شد و حالا میخواهم در کنار یک پیشکسوت بزرگ تجربه جدیدی داشته باشم و فکر میکنم موفق بشوم.
- * تو همیشه سعی بر این داشتی که وجههای مختلف هنریات از قبیل بازیگری، تئاتر و نقاشی که از سالهای قبل داشتی را زیاد جلوی ویترین کاریات نیاوری و بیشتر خواننده بیشتر در معرض دید عموم قرار بگیرد. تمایل شخصی خودت است که بیشتر روی خوانندگی تاکید داری؟
آفاق: نه. ببین متاسفانه در فضای جامعه ما فوتبالیستها بازیگر شدند، بازیگرها خواننده شدند، خوانندهها بازیگر شدند، و آنقدر این آدم ها با اکتساب و مطالعه ناکافی و بیسوادی این کار را انجام دادند که من فکر می کنم هنوز زود است که بخواهم به این قضیه بپردازم. یعنی اینقدر سابقه بد از کسانی که از یک حوزهای وارد حوزه دیگر میشوند به جا مانده که کسانی مثل من هم اگر بخواهند خیلی در این حوزه تبلیغ بکنند، میسوزند. اگر کسی قرار است وارد حوزه نقاشی بشود به هرحال درسش را خوانده که این کار را میکند. کسانی که بدون هیچ مطالعه ای از خوانندگی به بازیگری، از بازیگری به نقاشی، از نقاشی به خطاط شدن رفتهاند، آن قدر آن فضا را خراب کردهاند که دیگر نمیتوان ذهنیت جامعه را درست کرد. اکثراً فقط از باب شهرت وارد حوزههای مختلف شدهاند، بدون کمترین خروجی. این سوءاستفادهها باعث شده که من فعلاً بترسم از اینکه روی این چیزها مانور بدهم؛ تا روزی که در کنار اساتید بتوانم به جایی برسم که واقعاً قابل اثبات باشد.
- * خانم مسعودی شما هم از مخاطب شناسی این نمایشگاه بگویید.
ساغر مسعودی: در وهله اول اینکه خیلی خوشحالم که یک سری اعتقادات شخصی دارم. اعتقاد من بر این است که ذات هنر به هم پیوسته است؛ یعنی کسی که از بچگی موسیقی گوش میکند و تحت تاثیر قرار میگیرد، اگر به همان بچه خودکار یا مداد رنگی بدهی میتواند به خوبی نقاشی بکشد. به عبارتی ذات پیوستهای وجود دارد. این در دنیا حل شده است. ما آرتیستهایی در جهان داریم که برایشان در موزه نمایشگاه میگذارند. یک اتاق فقط کتابهای آن آرتیست و شعرهایش است، یک اتاق موسیقیهایی است که ساخته و یک اتاق «ویدئوآرت» اش است و اتاق دیگر پرفورمنساش و اتاقی نقاشیهایش. یعنی این اتفاق در جهان به تثبیت رسیده که آرتیستهای مولتی رول (multi role) وجود دارند. خب کاوه جدا از اینکه خواننده خیلی خوبی است -من راک را دوست دارم-، شاعر است. بعد از آن فقط خواننده و شاعر نیست، ساز هم میزند. واقعاً مولف است. حالا مولف بودنش به کنار، من از روزی که کارش را دیدم، چون خودم خیلی علاقه به اکسپرسیونیسم انتزاعی داشتم و کارهای جکسون پولاک و مارک روتکو را دنبال میکردم، برای من عجیب بود که اینقدر پنجه قویای دارد و رنگ شناسی را خوب میداند و نقاش است. من هنرستانم معماری بود و می دانم کسی که معماری خوانده مسلماً نقاش خوبی هم خواهد بود. ولی کاوه این ویژگی را داشت. جالب است بعدِ او با خیلیها مشورت کردم و در این زمینه هم همه اعتقادشان بر همین بود. آقای پلنگی آثار خودشان در خیلی از موزههای دنیا هست ولی وقتی کارهای کاوه را دیدند و هنوز هم خود کاوه را ندیده بودند گفتند این بچه خیلی نقاش است و این دل من را خیلی گرم کرد که انتخابم درمورد اینکه کاوه این ویژگی را دارد، درست بوده. حالا یک بحثی به وجود میآید. تجسمی به محبوبیت موسیقی نیست؛ تلفیق حضور کاوه آفاق در این مجموعه یک اتفاق جالب بود. آن کسی که بچه کم سن و سال است وقتی که طرفدار آقای آفاق است میآید دقت میکند که ایشان نقاشی هم میکند و وارد نقاشی میشود. نقاشی یک اتفاق سرمایهساز برای همه کشورهای دنیاست. میدانید من بیشتر این فرهنگسازی را دوست دارم. این قبیله هنر که خیلی با هم آشنا هستند احتیاج دارند که یک چفت و بستهایی پیدا کنند و با هم تلفیق بشوند. آخرش به اینجا میرسد که همه با هم مرتبط هستند. در جهان هم همین است. فشن با رنگ و نقاشی در ارتباط است، با موسیقی هم در ارتباط است. بیشتر به این موضوع فکر کردم که اتفاقی که با حضور کاوه آفاق میافتد این است که خیلی از آدمهایی که اصلاً نمیدانند نقاشی چیست و سهراب سپهری نقاش بسیار خوبی بوده، علاقهمندش میشوند. این موضوع خیلی حس خوبی به من میداد .
- * جناب پلنگی نظیر چنین نمایشگاههای «مولتی رول»ای که ساغر مسعودی دربارهشان حرف زد، چقدر در دنیا معمول است؟
پلنگی: آن انسی که بین رشتههای هنری مختلف میبایستی برقرار شود در ایران شروع شده است. منتها اینکه ما این را هایلایت کنیم میتواند دیالوگ بین رشتهها و مدیاها را رقم بزند و ما در این نمایشگاه میخواهیم آن را هایلایت کنیم. فکر کن خانم مسعودی شاعر و نویسنده و نقاش، کاوه آفاق عزیزم موزیسین و در حرفه خودش صاحب سبک که وارد حوزه تجسمی در فضای دوبعدی و سه بعدی میشود، و بنده به عنوان یک کسی که فوتومدیا و نقاشی و همه مدیاها را تجربه کردهام، باهم جمع شدیم و از هم میآموزیم و باهم انس میگیریم و الگو میسازیم. این الگو ساختن میتواند در یک فرصت نمایشگاهی فراهم بشود و کنار همدیگر کارها را بچینیم و مخاطب جوان و جدید از نسل گذشته ببیند و هم در فضای فرصت نمایشگاهی خودمان این دیالوگ را برقرار کنیم. یعنی همه نمایشگاه در واقع آثارش نیست و همه، این حرفهایی است که داریم میزنیم. شبهایی که باهم گذراندیم و تبادل تجربه و طرحهای آینده کردیم. این یعنی یک فضای فعال فرهنگی که دیالوگ دارد. مونولوگ این است که من برای خودم بنشینم و کار کنم. معمولاً هم مونولوگ ها باعث خودشیفتگی و خودباختگی میشوند و رشد کمی دارند. فضایی که در اینجا ایجاد میشود یک فضای فعال فرهنگی است و با انس و آموختن از یکدیگر همراه است. من به آن تفاوت بین حرکت های فرهنگی مونولوگ فردی و دیالوگی که در حرکت جمعی است، می گویم. شما به محفل های قدیم نگاه بکنید، محفلهایی که در قهوه خانه ها بوده؛ فکر کنید در قهوهخانه شاعر میآمد، نقال هم می آمد؛ این یعنی در فرهنگ ما از ابتدا به این صورت بوده است. همین حالت الان هم هست، در یکی دو هفته گذشته ما در فضای کاری خود یک جورهایی همان فضا را تجربه کردهایم.
مسعودی: جالب اینجا است که این اتفاقها در جهان هم هست، یعنی خیلی از اتفاقات مهم و سبکها در کافههای پاریس ساخته شده است. یعنی فیلمساز و نویسنده و نقاش دور همدیگر مینشستند و خیلی هم با هم مرتبط بودند؛ دقیقاً به همین خاطر است که این همه اتفاقات بزرگ افتاده. مثلاً اکپرسیونیسم از یک جا شکل گرفته وهنرهای مختلف دست به دست هم دادند و ساخته شدند و آن را تحتالشعاع خود قرار دادند و کاملاً اسم برای آن گذاشتند. این اتفاقات زمانی بوده که آرتیست ها با هم برخورد داشتند.
- * استاد پلنگی، راجع به مجموعههایی که خودتان در این نمایشگاه ارائه دادهاید، صحبت کنید. مجموعه را معرفی کنید و راجع به پروژهای که گفتید از اول به نام سمفونی صلح شکل گرفته توضیح بدهید. من متوجه شدم که در واقع این کارهای شبه بازیافتی است. چیزیکه ما در کارهای آقای طباطبایی مثلاً در «مش اسماعیل» دیده بودیم. دوست دارم درمورد این پروژه و ادامه مسیری که رفتید صحبت کنیم.
پلنگی: یک ایدهای در دنیا جا افتاده و سالها است به آن Find Object میگویند یا ریسایکل (recycle) یا آپسایکل (upcycle) یا جانک اوت (junk out). این ها اصطلاحات دقیقاً علمی این ماجرا است. در حوزه تاریخ هنرهای تجسمی این پدیده باز جا نیفتاده است. شاید از زمانهای دور با کلاژهای روزنامهها و ضایعات و کارتنها کارهای آرمن در فرانسه این ماجرا جهانی شده و به اینجا راه پیدا کرده است. در ایران ما شروع کنندگانی داریم مثل استاد طباطبایی و در نوع پریمیتیو آن (primitive) مش اسماعیل نازنین. منتهی باز این جریان نشده و مانده است. دو نفر آغازکننده یک حرکتی بودند؛ الان فرصتی است تا باز به وسیله منتقدین هنری این به یک جریان تبدیل شود و هنرمندانی که در این حوزه به صورت فردی تلاش و کار کردهاند در نمایشگاههای جمعی با یکدیگر همزیستی کنند و به فستیوال ملی تبدیل شوند. الان دو سال است که من راجع به این مقوله خودم کار می کنم و نمونه سازی می کنم و از آن سو با نهادها و سازمان هایی صحبت میکنم که الان فرصت تاریخی است که مسئله فایندآبجکت یا آپسایکل آرت ایران خودش را به عنوان یک جریان تجسمی معاصر به دنیا معرفی کند. چون آرتیستهای آن کم و بیش موجود هستند ولی معرفی نمیشوند. چون ما در حوزه نقد، منتقدینمان نمیتوانند جریان شناسی کنند و دائم به عقب برگشت میکنیم و خودمان را کپی و تکرار میکنیم. در رابطه با کار و فعالیت خودم میخواهم بگویم، این ایده را من در آنور خلیج، تئاتر. اینجا مطرح کردم دیدم کسی جوابی نمیدهد؛ در استرالیا در حد پابلیک آرت (public art) چندتا مجسمه کار کردم. با ورقه هایی که آیکون استرالیا است روی خانههایی که خودشان میساختند و ورقههای ایرانیت بود را به مجسمههای مهاجرین تبدیل کردم. آنجا هم این را به عنوان ایده ملی مطرح کردم. به ابوظبی آمدم و به یک کمپانی خصوصی مطرح کردم و به اولین فستیوال بین المللی آپسایکل میدلیست تبدیل شد و فکر کن این کمپانی از امارات ایرلاین، اتحاد ایرلاین، شرکت نفت آدنوک و خیلی جاهای دیگر به شدت در پی جهانی کردناش بودند ولی نهادهای داخلی هرگز با من همکاری نکردند.
- * این عدم همکاری ها شما را دلسرد نکرد؟
پلنگی: دلسرد نمی شوم. با قدرت جلو رفتیم و نتیجه اش نمایشگاه سمفونی صلح است که قطعاً بازخوردهای خوبی خواهد داشت و امید زیادی به موفقیتاش دارم.
آفاق: این نمایشگاه قرار است به صورت مرتب در طول سال برگزار و به مرور به جریانی خاص تبدیل شود و من هم به موفقیتاش امید و انرژی زیادی دارم.
مسعودی: همکاری رسانهها در بازتاب این نمایشگاه بسیار تعیین کننده است و میتواند به موفقیت آن کمک شایانی کند. ولی در اصل این موضوع به نظر من یک پروژه ملی میهنی است که باید حمایت شود و این برای ما بسیار حائز اهمیت است.
** گنمایشگاه «سمفونی برای صلح» تا دوم تیر ماه در نگارخانهی آریانا به نشانی الهيه، انتهای خیابان مریم شرقی، ابتدای خیابان فرشته (شهید فیاضی)، شماره 9 در معرض تماشای عموم خواهد بود.
برچسب ها:
نویسنده:
دسته بندی مطلب:
+ عکسهایی از این نمایشگاه
موسیقیما – نمایشگاه «سمفونی صلح» با نمایش آثاری از ناصر پلنگی، ساغر مسعودی و کاوه آفاق روز جمعه، 21 خرداد ماه در نگارخانهی آریانا افتتاح شد و در روزهای گذشته نیز شاهد استقبال اهالی هنر از این نمایشگاه بودهایم. به گزارش «موسیقی ما»، در این نمایشگاه 10 مجسمه از آثار ناصر پلنگی به همراه دو نقاشی از این هنرمند در معرض تماشای عموم قرار گرفته است. ناصر پلنگی که پیشینه و سابقه درخشاناش بر هنرمندان و هنرشناسان عیان است، با آثاری که محوریت آنها موسیقی است در این نمایشگاه حضور دارد…
نمایشگاه «سمفونی صلح» با آثاری از ناصر پلنگی، ساغر مسعودی و کاوه آفاق
|
نمایشگاه «سمفونی صلح» با آثاری از ناصر پلنگی، ساغر مسعودی و کاوه آفاق
|
نمایشگاه «سمفونی صلح» با آثاری از ناصر پلنگی، ساغر مسعودی و کاوه آفاق
|
کاوه آفاق: در کنار استاد «ناصر پلنگی» تجربه جدیدی از هنر را دارم
به گزارش «موسیقی ما»، در این نمایشگاه 10 مجسمه از آثار ناصر پلنگی به همراه دو نقاشی از این هنرمند در معرض تماشای عموم قرار گرفته است. ناصر پلنگی که پیشینه و سابقه درخشاناش بر هنرمندان و هنرشناسان عیان است، با آثاری که محوریت آنها موسیقی است در این نمایشگاه حضور دارد. 10 نقاشی آبستره اکسپرسیونیستی از آثار ساغر مسعودی هم در نمایشگاه «سمفونی برای صلح» به نمایش گذاشته شدهاند. کاوه آفاق را بیشتر به عنوان یک چهره فعال در حوزه موسیقی میشناسیم، ولی از آنجا که او در رشته معماری تحصیل کرده و سالها است که دستی بر بوم دارد، با 10 اثر نقاشی با موضوعهایی همچون محیط زیست، معماری و صلح در کنار ناصر پلنگی و ساغر مسعودی در این نمایشگاه حضور پیدا کرده است.
نکته جالب توجه که با نام نمایشگاه، «سمفونی صلح» سنخیت و هماهنگی دارد، نمایش یکی از سازهای (گیتار) کاوه آفاق است که هنرمند بر روی آن نقاشی کرده. تمامی آثار به نمایش درآمده برای فروش هستند.
در روزهای گذشته چهرهها و هنرمندان زیادی از قبیل علی مرادخانی، فرزاد طالبی، فریدون شهبازیان و… از این نمایشگاه دیدن کردند و خبرنگار سایت «موسیقی ما» در حاشیه این نمایشگاه گفتگوی مفصلی با خالقین این نمایشگاه (استاد ناصر پلنگی، ساغر مسعودی و کاوه آفاق) داشته که در ادامه می خوانید:
- * شاید توضیحات کلی درباره این نمایشگاه شروع خوبی برای این گفتوگو باشد.
کاوه: من فکر می کنم هیچکس بهتر از خود استاد پلنگی نمیتواند صحبت کند. نام نمایشگاه «سمفونی صلح» است و این نام براساس طرح و ایده استاد است و کارهای خاصی که شما خودتان دیدید و ما در این نمایشگاه همراه ایشان بودهایم؛ یعنی ایشان جلو رفتهاند و ما بدو بدو دنبالشان بودهایم! (با خنده)
- * استاد پلنگی، این نمایشگاه قرار است تلفیقی از موسیقی، مجسمهسازی و نقاشی باشد. ایده جالبی که هیجان انگیز هم هست…
پلنگی: ایده نمایشگاه یک نظر جمعی بود. انگار که میبایستی این اتفاق میافتاد. راستش دوسالی بود که این مجسمهها را با همین عنوان ساخته بودم و دیدن خانم ساغر مسعودی و کاوه آفاق عزیز و صحبتهایی که در یک جمع خیلی دوستانه ابتدا با خانم مسعودی شکل گرفت، منتهی به این ایده نمایشگاهی شد. چون با هم درحال تبادل انرژی و فکر هستیم یک فضای فعال فرهنگی درست کردیم که کنار هم همزیستی کنیم، ایدهها را کنار هم پرورده و شکوفا کنیم. هرروز چیزی اضافه میشود و بعد به این باور میرسیم که چقدر خوب است که بین هنرمندانمان اول از همه صلح برقرار شود و بعد همفکری، همزیستی و همدلی و در یک کلام انس؛ چون با انس است که صلح میآید. اول از همه بین جانهای خودمان این اتفاق درحال افتادن است. یعنی من واقعاً لذت میبرم که تا نیمههای شب مینشینیم و باهم کار میکنیم و حرف میزنیم. یک چیزی درحال تجربه شدن است که در کشورهای دیگراین اتفاق افتاده و مدیاهای مختلف و هنرمندانی که این مدیاها را در حوزه تجمسی و موسیقی و هجو و نمایش و غیره ارائه دادهاند و باهم دیالوگ میکنند. ایده نمایشگاه اول از همه واقعاً گنجاندن این پدیده است که میتوانیم با یک حرکت جمعی دیالوگ برقرار کنیم. فضای امروز جامعه در حیطههای عمومی و بعد نخبهها و هنرمندان و اهل فکر و خلاقیت خیلی مونولوگ شده و این افراد خیلی با خودشان حرف میزنند و این با خودشان حرف زدن، پیامدهای رویشی ندارد و بعد انس را از بین میبرد و باعث جهشهای کلان نمیشود. چون مونولوگ خودش را رج میزند و برای اینکه یک حرکت و شکوفایی اتفاق بیفتد، دیالوگ است که این را رقم میزند. این نمایشگاه یک دیالوگ است و دیالوگ صلح دیالوگی است که ما در دو نسل از هم یاد میگیریم. واقعاً من وقتی جوانها و نسل جوانتر از خودم را میبینم از آن ها یاد میگیرم. فرصت این نمایشگاه جوری شده که هرشب با خوانندهها و نقاشها و شعرا به دیدار این جمع میآییم و پرفورمنس میکنیم و باهم کنار تابلوها عکس میگیریم و حرف میزنیم.
- * هم شما و هم دوستان درمورد مخاطبشناسی این برنامه صحبت کنید. باتوجه به شناختی که از جامعه مخاطب هنری در ایران دارید فکر می کنید چه قشری از مخاطب دوست دارد بیاید و چنین تلفیقی از هنرها را در کنار هم ببیند؟
پلنگی: به نظرم همه استقبال میکنند. اگر هنر مونولوگ را تبدیل به دیالوگ کنیم و صلحی از جنس تبادل اندیشه و احساس بین هنرمندان برقرار بشود مخاطب این را درک و از آن استقبال میکند. جوانها دوست دارند که کنار قدیمیترها خودشان را نشان بدهند و بگویند که ما هم هستیم. قدیمیترها هم براساس سنتهای گذشته خودمان میبایستی این فرصت را فراهم کنند. بنابراین به نظر من مخاطبین اصلی این حرکت شاید بیشتر از نسل جوان باشد. یعنی میبیند که برای این دیالوگ امید دارد.
- * آقای آفاق، نظر شما درمورد مخاطب شناسی این نمایشگاه چیست؟
آفاق: به هرحال من به عنوان یک موزیسین شناخنته میشوم و در این حوزه نسبتاً آدم بی تجربهای هم نیستم و ده پانزده سالی هست که فعالیت میکنم. ولی در حوزه تجمسی میتوانم بگویم برای اولین بار است که کار کردهام. به هرحال با توجه به رشته درسیام واحدهای نقاشی زیادی کار کردهام و درگیر این چیزها بودهایم. مطالعاتم به اندازه کافی بوده و چیزهایی که باید یاد بگیرم شروع به تمرین نقاشی کردم و حدود پنج شش سالی است که این تمرینها به جایی رسید که اساتیدی سر راه من قرار گرفتند و به خواست خدا راهنماییهای خیلی خوبی شدم و رشد من بهتر شد و حالا میخواهم در کنار یک پیشکسوت بزرگ تجربه جدیدی داشته باشم و فکر میکنم موفق بشوم.
- * تو همیشه سعی بر این داشتی که وجههای مختلف هنریات از قبیل بازیگری، تئاتر و نقاشی که از سالهای قبل داشتی را زیاد جلوی ویترین کاریات نیاوری و بیشتر خواننده بیشتر در معرض دید عموم قرار بگیرد. تمایل شخصی خودت است که بیشتر روی خوانندگی تاکید داری؟
آفاق: نه. ببین متاسفانه در فضای جامعه ما فوتبالیستها بازیگر شدند، بازیگرها خواننده شدند، خوانندهها بازیگر شدند، و آنقدر این آدم ها با اکتساب و مطالعه ناکافی و بیسوادی این کار را انجام دادند که من فکر می کنم هنوز زود است که بخواهم به این قضیه بپردازم. یعنی اینقدر سابقه بد از کسانی که از یک حوزهای وارد حوزه دیگر میشوند به جا مانده که کسانی مثل من هم اگر بخواهند خیلی در این حوزه تبلیغ بکنند، میسوزند. اگر کسی قرار است وارد حوزه نقاشی بشود به هرحال درسش را خوانده که این کار را میکند. کسانی که بدون هیچ مطالعه ای از خوانندگی به بازیگری، از بازیگری به نقاشی، از نقاشی به خطاط شدن رفتهاند، آن قدر آن فضا را خراب کردهاند که دیگر نمیتوان ذهنیت جامعه را درست کرد. اکثراً فقط از باب شهرت وارد حوزههای مختلف شدهاند، بدون کمترین خروجی. این سوءاستفادهها باعث شده که من فعلاً بترسم از اینکه روی این چیزها مانور بدهم؛ تا روزی که در کنار اساتید بتوانم به جایی برسم که واقعاً قابل اثبات باشد.
- * خانم مسعودی شما هم از مخاطب شناسی این نمایشگاه بگویید.
ساغر مسعودی: در وهله اول اینکه خیلی خوشحالم که یک سری اعتقادات شخصی دارم. اعتقاد من بر این است که ذات هنر به هم پیوسته است؛ یعنی کسی که از بچگی موسیقی گوش میکند و تحت تاثیر قرار میگیرد، اگر به همان بچه خودکار یا مداد رنگی بدهی میتواند به خوبی نقاشی بکشد. به عبارتی ذات پیوستهای وجود دارد. این در دنیا حل شده است. ما آرتیستهایی در جهان داریم که برایشان در موزه نمایشگاه میگذارند. یک اتاق فقط کتابهای آن آرتیست و شعرهایش است، یک اتاق موسیقیهایی است که ساخته و یک اتاق «ویدئوآرت» اش است و اتاق دیگر پرفورمنساش و اتاقی نقاشیهایش. یعنی این اتفاق در جهان به تثبیت رسیده که آرتیستهای مولتی رول (multi role) وجود دارند. خب کاوه جدا از اینکه خواننده خیلی خوبی است -من راک را دوست دارم-، شاعر است. بعد از آن فقط خواننده و شاعر نیست، ساز هم میزند. واقعاً مولف است. حالا مولف بودنش به کنار، من از روزی که کارش را دیدم، چون خودم خیلی علاقه به اکسپرسیونیسم انتزاعی داشتم و کارهای جکسون پولاک و مارک روتکو را دنبال میکردم، برای من عجیب بود که اینقدر پنجه قویای دارد و رنگ شناسی را خوب میداند و نقاش است. من هنرستانم معماری بود و می دانم کسی که معماری خوانده مسلماً نقاش خوبی هم خواهد بود. ولی کاوه این ویژگی را داشت. جالب است بعدِ او با خیلیها مشورت کردم و در این زمینه هم همه اعتقادشان بر همین بود. آقای پلنگی آثار خودشان در خیلی از موزههای دنیا هست ولی وقتی کارهای کاوه را دیدند و هنوز هم خود کاوه را ندیده بودند گفتند این بچه خیلی نقاش است و این دل من را خیلی گرم کرد که انتخابم درمورد اینکه کاوه این ویژگی را دارد، درست بوده. حالا یک بحثی به وجود میآید. تجسمی به محبوبیت موسیقی نیست؛ تلفیق حضور کاوه آفاق در این مجموعه یک اتفاق جالب بود. آن کسی که بچه کم سن و سال است وقتی که طرفدار آقای آفاق است میآید دقت میکند که ایشان نقاشی هم میکند و وارد نقاشی میشود. نقاشی یک اتفاق سرمایهساز برای همه کشورهای دنیاست. میدانید من بیشتر این فرهنگسازی را دوست دارم. این قبیله هنر که خیلی با هم آشنا هستند احتیاج دارند که یک چفت و بستهایی پیدا کنند و با هم تلفیق بشوند. آخرش به اینجا میرسد که همه با هم مرتبط هستند. در جهان هم همین است. فشن با رنگ و نقاشی در ارتباط است، با موسیقی هم در ارتباط است. بیشتر به این موضوع فکر کردم که اتفاقی که با حضور کاوه آفاق میافتد این است که خیلی از آدمهایی که اصلاً نمیدانند نقاشی چیست و سهراب سپهری نقاش بسیار خوبی بوده، علاقهمندش میشوند. این موضوع خیلی حس خوبی به من میداد .
- * جناب پلنگی نظیر چنین نمایشگاههای «مولتی رول»ای که ساغر مسعودی دربارهشان حرف زد، چقدر در دنیا معمول است؟
پلنگی: آن انسی که بین رشتههای هنری مختلف میبایستی برقرار شود در ایران شروع شده است. منتها اینکه ما این را هایلایت کنیم میتواند دیالوگ بین رشتهها و مدیاها را رقم بزند و ما در این نمایشگاه میخواهیم آن را هایلایت کنیم. فکر کن خانم مسعودی شاعر و نویسنده و نقاش، کاوه آفاق عزیزم موزیسین و در حرفه خودش صاحب سبک که وارد حوزه تجسمی در فضای دوبعدی و سه بعدی میشود، و بنده به عنوان یک کسی که فوتومدیا و نقاشی و همه مدیاها را تجربه کردهام، باهم جمع شدیم و از هم میآموزیم و باهم انس میگیریم و الگو میسازیم. این الگو ساختن میتواند در یک فرصت نمایشگاهی فراهم بشود و کنار همدیگر کارها را بچینیم و مخاطب جوان و جدید از نسل گذشته ببیند و هم در فضای فرصت نمایشگاهی خودمان این دیالوگ را برقرار کنیم. یعنی همه نمایشگاه در واقع آثارش نیست و همه، این حرفهایی است که داریم میزنیم. شبهایی که باهم گذراندیم و تبادل تجربه و طرحهای آینده کردیم. این یعنی یک فضای فعال فرهنگی که دیالوگ دارد. مونولوگ این است که من برای خودم بنشینم و کار کنم. معمولاً هم مونولوگ ها باعث خودشیفتگی و خودباختگی میشوند و رشد کمی دارند. فضایی که در اینجا ایجاد میشود یک فضای فعال فرهنگی است و با انس و آموختن از یکدیگر همراه است. من به آن تفاوت بین حرکت های فرهنگی مونولوگ فردی و دیالوگی که در حرکت جمعی است، می گویم. شما به محفل های قدیم نگاه بکنید، محفلهایی که در قهوه خانه ها بوده؛ فکر کنید در قهوهخانه شاعر میآمد، نقال هم می آمد؛ این یعنی در فرهنگ ما از ابتدا به این صورت بوده است. همین حالت الان هم هست، در یکی دو هفته گذشته ما در فضای کاری خود یک جورهایی همان فضا را تجربه کردهایم.
مسعودی: جالب اینجا است که این اتفاقها در جهان هم هست، یعنی خیلی از اتفاقات مهم و سبکها در کافههای پاریس ساخته شده است. یعنی فیلمساز و نویسنده و نقاش دور همدیگر مینشستند و خیلی هم با هم مرتبط بودند؛ دقیقاً به همین خاطر است که این همه اتفاقات بزرگ افتاده. مثلاً اکپرسیونیسم از یک جا شکل گرفته وهنرهای مختلف دست به دست هم دادند و ساخته شدند و آن را تحتالشعاع خود قرار دادند و کاملاً اسم برای آن گذاشتند. این اتفاقات زمانی بوده که آرتیست ها با هم برخورد داشتند.
- * استاد پلنگی، راجع به مجموعههایی که خودتان در این نمایشگاه ارائه دادهاید، صحبت کنید. مجموعه را معرفی کنید و راجع به پروژهای که گفتید از اول به نام سمفونی صلح شکل گرفته توضیح بدهید. من متوجه شدم که در واقع این کارهای شبه بازیافتی است. چیزیکه ما در کارهای آقای طباطبایی مثلاً در «مش اسماعیل» دیده بودیم. دوست دارم درمورد این پروژه و ادامه مسیری که رفتید صحبت کنیم.
پلنگی: یک ایدهای در دنیا جا افتاده و سالها است به آن Find Object میگویند یا ریسایکل (recycle) یا آپسایکل (upcycle) یا جانک اوت (junk out). این ها اصطلاحات دقیقاً علمی این ماجرا است. در حوزه تاریخ هنرهای تجسمی این پدیده باز جا نیفتاده است. شاید از زمانهای دور با کلاژهای روزنامهها و ضایعات و کارتنها کارهای آرمن در فرانسه این ماجرا جهانی شده و به اینجا راه پیدا کرده است. در ایران ما شروع کنندگانی داریم مثل استاد طباطبایی و در نوع پریمیتیو آن (primitive) مش اسماعیل نازنین. منتهی باز این جریان نشده و مانده است. دو نفر آغازکننده یک حرکتی بودند؛ الان فرصتی است تا باز به وسیله منتقدین هنری این به یک جریان تبدیل شود و هنرمندانی که در این حوزه به صورت فردی تلاش و کار کردهاند در نمایشگاههای جمعی با یکدیگر همزیستی کنند و به فستیوال ملی تبدیل شوند. الان دو سال است که من راجع به این مقوله خودم کار می کنم و نمونه سازی می کنم و از آن سو با نهادها و سازمان هایی صحبت میکنم که الان فرصت تاریخی است که مسئله فایندآبجکت یا آپسایکل آرت ایران خودش را به عنوان یک جریان تجسمی معاصر به دنیا معرفی کند. چون آرتیستهای آن کم و بیش موجود هستند ولی معرفی نمیشوند. چون ما در حوزه نقد، منتقدینمان نمیتوانند جریان شناسی کنند و دائم به عقب برگشت میکنیم و خودمان را کپی و تکرار میکنیم. در رابطه با کار و فعالیت خودم میخواهم بگویم، این ایده را من در آنور خلیج، تئاتر. اینجا مطرح کردم دیدم کسی جوابی نمیدهد؛ در استرالیا در حد پابلیک آرت (public art) چندتا مجسمه کار کردم. با ورقه هایی که آیکون استرالیا است روی خانههایی که خودشان میساختند و ورقههای ایرانیت بود را به مجسمههای مهاجرین تبدیل کردم. آنجا هم این را به عنوان ایده ملی مطرح کردم. به ابوظبی آمدم و به یک کمپانی خصوصی مطرح کردم و به اولین فستیوال بین المللی آپسایکل میدلیست تبدیل شد و فکر کن این کمپانی از امارات ایرلاین، اتحاد ایرلاین، شرکت نفت آدنوک و خیلی جاهای دیگر به شدت در پی جهانی کردناش بودند ولی نهادهای داخلی هرگز با من همکاری نکردند.
- * این عدم همکاری ها شما را دلسرد نکرد؟
پلنگی: دلسرد نمی شوم. با قدرت جلو رفتیم و نتیجه اش نمایشگاه سمفونی صلح است که قطعاً بازخوردهای خوبی خواهد داشت و امید زیادی به موفقیتاش دارم.
آفاق: این نمایشگاه قرار است به صورت مرتب در طول سال برگزار و به مرور به جریانی خاص تبدیل شود و من هم به موفقیتاش امید و انرژی زیادی دارم.
مسعودی: همکاری رسانهها در بازتاب این نمایشگاه بسیار تعیین کننده است و میتواند به موفقیت آن کمک شایانی کند. ولی در اصل این موضوع به نظر من یک پروژه ملی میهنی است که باید حمایت شود و این برای ما بسیار حائز اهمیت است.
** گنمایشگاه «سمفونی برای صلح» تا دوم تیر ماه در نگارخانهی آریانا به نشانی الهيه، انتهای خیابان مریم شرقی، ابتدای خیابان فرشته (شهید فیاضی)، شماره 9 در معرض تماشای عموم خواهد بود.
برچسب ها:
نویسنده:
دسته بندی مطلب:
+ عکسهایی از این نمایشگاه
موسیقیما – نمایشگاه «سمفونی صلح» با نمایش آثاری از ناصر پلنگی، ساغر مسعودی و کاوه آفاق روز جمعه، 21 خرداد ماه در نگارخانهی آریانا افتتاح شد و در روزهای گذشته نیز شاهد استقبال اهالی هنر از این نمایشگاه بودهایم. به گزارش «موسیقی ما»، در این نمایشگاه 10 مجسمه از آثار ناصر پلنگی به همراه دو نقاشی از این هنرمند در معرض تماشای عموم قرار گرفته است. ناصر پلنگی که پیشینه و سابقه درخشاناش بر هنرمندان و هنرشناسان عیان است، با آثاری که محوریت آنها موسیقی است در این نمایشگاه حضور دارد…
نمایشگاه «سمفونی صلح» با آثاری از ناصر پلنگی، ساغر مسعودی و کاوه آفاق
|
نمایشگاه «سمفونی صلح» با آثاری از ناصر پلنگی، ساغر مسعودی و کاوه آفاق
|
نمایشگاه «سمفونی صلح» با آثاری از ناصر پلنگی، ساغر مسعودی و کاوه آفاق
|
کاوه آفاق: در کنار استاد «ناصر پلنگی» تجربه جدیدی از هنر را دارم