گفتوگویی متفاوت با رهبر ارکستری که نمیخواهد خودش را تکرار کند
گفتوگویی متفاوت با رهبر ارکستری که نمیخواهد خودش را تکرار کند
شرایط سخت، آدمها را یا ضعیف میکند یا قوی. آنها هم که قوی میشوند باز در برابر یک دوراهی سخت دیگر قرار دارند. یا دیو میشوند یا فرشته. لوریس چکناواریان هرچند کودکیاش با خاطرات تلخ اطرافیانش گره خورده و تا همیشه تلخیهای روزگار ارامنه گریخته از چنگال مرگ را به خاطر دارد، سرنوشت آنها را که به تلخی مردهاند و فرصت شیرین زندگی کردن را نیافتهاند، اما این تلخی او را تلخ نکرده و از این مرد یک فرشته ساخته است. او در مهربانی، گذشت، بخشش و زلالی میان اهالی موسیقی زبانزد است و البته در کنار همه این موارد، آهنگساز و رهبر ارکستری تکرار نشدنی است. این گفتوگو گوشهای از مواجههام با جهان شخصی این هنرمند بزرگ است و مطمئن هستم از خواندنش لذت خواهید برد.
+آدم بدون وطن بیهویت میشود
+نقاش، آهنگساز و در کل خالق هنر وابسته به مملکت و مردم است. باید در فرهنگ خودش باشد تا بتواند کار کند
+کودکیام گره خورد با واگویههای خاطرههای تلخی که گاه آرام و گاه با صدای بلند بزرگ ترها برای هم زمزمه میکردند
+معمای زندگی را هیچ کس نمیفهمد. مرگ هم چیز بدی نیست و بخشی از این معماست
+۱۴ ساله بودم که عاشق شدم!
گفتوگویی متفاوت با رهبر ارکستری که نمیخواهد خودش را تکرار کند
(image)
(image) شرایط سخت، آدمها را یا ضعیف میکند یا قوی. آنها هم که قوی میشوند باز در برابر یک دوراهی سخت دیگر قرار دارند. یا دیو میشوند یا فرشته. لوریس چکناواریان هرچند کودکیاش با خاطرات تلخ اطرافیانش گره خورده و تا همیشه تلخیهای روزگار ارامنه گریخته از چنگال مرگ را به خاطر دارد، سرنوشت آنها را که به تلخی مردهاند و فرصت شیرین زندگی کردن را نیافتهاند، اما این تلخی او را تلخ نکرده و از این مرد یک فرشته ساخته است. او در مهربانی، گذشت، بخشش و زلالی میان اهالی موسیقی زبانزد است و البته در کنار همه این موارد، آهنگساز و رهبر ارکستری تکرار نشدنی است. این گفتوگو گوشهای از مواجههام با جهان شخصی این هنرمند بزرگ است و مطمئن هستم از خواندنش لذت خواهید برد.
+آدم بدون وطن بیهویت میشود
+نقاش، آهنگساز و در کل خالق هنر وابسته به مملکت و مردم است. باید در فرهنگ خودش باشد تا بتواند کار کند
+کودکیام گره خورد با واگویههای خاطرههای تلخی که گاه آرام و گاه با صدای بلند بزرگ ترها برای هم زمزمه میکردند
+معمای زندگی را هیچ کس نمیفهمد. مرگ هم چیز بدی نیست و بخشی از این معماست
+۱۴ ساله بودم که عاشق شدم!
گفتوگویی متفاوت با رهبر ارکستری که نمیخواهد خودش را تکرار کند