کسی به یک جامعه منفعل پاسخ نمیدهد!
کسی به یک جامعه منفعل پاسخ نمیدهد!
اگر در این جمله جسارتی هست -که هست- عذرخواهی میکنم. غرض بنده از گفتن این جمله، خدای ناکرده توهین به هیچکس نیست. این گفته، تلقی تلخ اما گزارشگونهی یک روزنامهنگار موسیقی، بعد از بیشتر از 15 سال فعالیت در این حوزه است. اگر شما موزیسین هستید و منفعل هم نیستید و دلایل محکمی بر رد این نظریه دارید، از شما به صورت ویژه عذرخواهی میکنم و خوشحال میشوم دلیلی بر رد این حرف جسورانه بیاورید. من هم دلایل خودم را دارم که عرض میکنم.
عصر دوشنبه ۱۳ اردیبهشت، وقتی در سالن اصلی فرهنگسرای ارسباران، پنجمین جلسه از سلسله نشستهای «گفتمان ضرب اصول» با موضوع نقد و بررسی جشنواره موسیقی فجر در حال برگزاری بود، برای پنجمین بار که نه، پنجاهمین بار این تیتر از ذهنم گذشت.
نشست نقد و بررسی «سیویکمین جشنواره موسیقی فجر» در حال برگزاری بود. اهالی موسیقی در جمعهای خصوصی و بین خودشان و خودمان و در فضای مجازی اعتراضها و نقدهای تندی درباره این جشنواره ارائه کرده بودند و برگزارکنندگان برنامههای گفتمان ضرب اصول را کشانده بودند به برگزاری این برنامه و حالا در سالن 350 نفره ارسباران، قریب به 20 تا 30 نفر نشسته بودند تا شاهد نقد مهمترین اتفاق موسیقیایی سال توسط چند تن از منتقدان برگزیده باشند.
رضا مهدوی با آنهمه سابقه مدیریتی و هنری به عنوان کارشناس-مجری و مانی جعفرزاده و امیرعباس ستایشگر به عنوان منتقد، دهها صفحه مطلب خوانده بودند، کلی مدرک جمع کرده، بررسیها کردند تا ایرادات و احیاناً محاسن این جشنواره را به بهترین شکل به حضار ارائه کنند و فقط 20-30 نفر شنونده این حرفها بودند.
در همان جلسه چند بار اعلام میشود که حدود 15هزار نفر (در همین حدود) عضو خانه موسیقی هستند و تازه صدها و هزارها نفر هم هستند که موسیقی کار میکنند اما عضو خانه موسیقی نیستند و از بین این قریب به 20 هزار نفر موزیسین فعال، کمتر از 30 نفر آمده بودند که اعتراضشان را به روند برگزاری جشنواره یا احیاناً رضایتشان را از آن اعلام کنند. از این بیست سی نفر، 7-8 نفر خبرنگار و روزنامهنگار بودند، 7-8 نفر بستگان و خانواده مجری و کارشناسان، دو سه نفر مسئولان و دستاندرکاران برنامه، جنابان هوشنگ کامکار و کیوان ساکت هم به صورت ویژه دعوت شده بودند که پاسخ دهند یا اعتراض کنند و خلاصه آنکه از بین حدود بیست هزار نفر اهل موسیقی، حدود 10 نفر آمده بودند که مسیر برگزاری جشنواره را نقد و بررسی کنند.
منتقدان و برگزارکنندگان هم سنگتمام گذاشتند و از مدیریت، ماجرای همزمان دبیر و مدیر داشتن یک جشنواره، نادیده گرفتن اقدامات خوب جشنوارههای گذشته و حذف مدیران قبلی، شفاف نبودن در موضوعات مختلف و از جمله مسائل مالی، ماجرای داوریها، شکل جایزه دادن به آلبومها و… گفتند. از اجراهای جشنواره و اینکه همه به نوعی مرتبط به جناب نوربخش بودند، حرف زده شد و دلیل اجراهای برگزارنشده بررسی شد و همینطور دستمزد سهراب پورناظری برای اجرایش و کیوان ساکت گفت دستمزدی که به سهراب دادند، چهار برابر دستمزدی است که به کیوان ساکت و ارکستر پنجاه نفره وزیری با نوازندگانی چون استاد ظهیرالدینی دادهاند.
ماجراهای جذاب دیگری هم مطرح شد؛ از جمله ماجرای اجرای دوم گروه وزیری و اینکه برای کیوان ساکت هر شرطی گذاشتند، پذیرفت اما باز اجازه اجرا نگرفت. امیرعباس ستایشگر که به عنوان منتقد آمده بود، از اضافه شدن بخش راک به جشنواره تشکر هم کرد. منتقدان انتقاداتشان نسبت به داوریهای جشنواره را هم مطرح کردند و از جمله از آزمون و خطای مدیران جشنواره برای سایت بلیتفروشیِ تازهتأسیسِ خصوصی گفتند که در همین جشنواره آغاز به کار کرد و تست شد و استاد هوشنگ کامکار هم از عملکرد گروه کامکارها و دستمزدشان دفاع کرد.
همچنین رضا مهدوی گفت: «جشنواره موسیقی فجر به نوعی کپیبرداری از «جشن موسیقی ما» بود. دولت میتواند به راحتی جشنواره سال بعد را به سایت موسیقی ما واگذار کند؛ چرا که همهچیز آن شبیه این جشن مستقل موسیقایی بود. بحث فرش قرمز هنرمندان و بخش مربوط به انتخاب آلبومهای برتر در این چند ساله توسط سایت موسیقی ما به شکل بهتری برگزار شده است. در واقع، آن چیزهایی که به عنوان ایده نو و تازه در این دوره از جشنواره مطرح میشد، اصلاً ایدههای نویی نبودند.» این هم از موضوعات مهمی بود که توسط هر سه کارشناس مورد تأیید قرار گرفت.
همه اینها در همان جلسه اتفاق افتاد اما چه فایده؟ برنامه به این خوبی با اینهمه اطلاعات برای 10 نفر؟! آنها چه بگویند و روی چه کسی تأثیر بگذارند؟
آخر برنامه، وقتی مجری از تماشاگران خواست سؤالاتشان را بپرسند، چند نفر نکاتی را گفتند و من هم دست بلند کردم که همین را بگویم که اینجا نوشتهام اما مجری مرا ندید و در عوض، شهرام صارمی به عنوان یک موزیسین و البته معاون فرهنگسرای ارسباران پشت تریبون رفت و با دلی پردرد بخشی از این حرفها را گفت. البته برای 10 نفر که به صورت مستقل آمده بودند و حدود 30 نفری که سرجمع شرکتکنندگان در این نشست را تشکیل میدادند.
جایی از برنامه رضا مهدوی گفت: «ما انتظار داشتیم آقای نوربخش که مدیریت جشنواره را بر عهده داشت، در این جلسه حضور داشته باشد.» و حمیدرضا نوربخش یا هیچ کس دیگری از معاونت هنری و مدیریت موسیقی نیامده بود. من هم بودم نمیآمدم. الان دلیلاش را عرض میکنم.
بنده چند سال قبل با یکی از مدیران موسیقی مصاحبه مفصلی کرده بودم که در آن، به اصطلاح موسیقی پاپ را شسته و کنار گذاشته بود. بعد از انتشار این مصاحبه، قریب به 20 نفر از افراد جدی موسیقی پاپ زنگ زدند و اعتراض کردند که چرا این را گفته اما حتی یک نفرشان هم حاضر نشد دو خط پاسخ بنویسد، چون ممکن بود منافع و مجوزشان به خطر بیفتد.
معلوم است. هیچ مسئولی به یک جمع منفعل پاسخ نخواهد داد. منظورم فقط حمیدرضا نوربخش نیست که موزیسین است و اشتباهات زیادی کرده و بسیاری از نقدهای آن جلسه و جلسات دیگر به او وارد است. منظورم همه مدیران دیگر موسیقیایی هم هست. اینهمه اتفاقات در زمینه موسیقی میافتد، چه کسی اقدام خاصی میکند که یک مدیر مسئول را مجبور به پاسخگویی کند؟
هرکس که مشکلی دارد، از کانالهای مختلف وارد میشود و این و آن را میبیند که کار خودش را حل کند و به کار دیگران هم کاری ندارد. همین الان کنسرت کیهان کلهر در نیشابور لغو شده که سرزمین عطار و خیام و پرویز مشکاتیان است. کدام اعتراض مدنی و قانونی که شامل امضای 200 نفر آدم حقیقی باشد، انجام شده است؟ در مورد ماجراهای دیگر هم همین است. پشت صحنه و در جمعهای خصوصی چنان داد سخن میدهند که فکر میکنید فردا فلان و بهمان میکنند اما پای عمل که میرسد، از بین 20هزار نفر، 200 نفر (یعنی یکدرصدشان!) هم حاضر نیستند دو ساعت از شامگاه یک روز خود را به جلسهای اختصاص دهند که اقلاً اطلاعاتشان را بالا میبرد.
میدانید چرا نه مسئولان مربوطه به این مسأله پاسخ میدهند و نه مدیران مافوقشان به این حرفها وقعی مینهند؟ برای اینکه با یک جمع منفعل و بیتفاوت طرفاند که هیچ اتحاد صنفی و مدنی ندارند و هرکس به دنبال منافع خود است.
برنامه آخر گفتمان قرار است درباره وضعیت ارکسترهای ارشاد باشد و ما اقلاً 500 نفر داریم که به صورت مستقیم با این ارکسترها در ارتباطند و روشن شدن وضعیت آن، مستقیماً با زندگی روزمره آنها در ارتباط است. از این 500 نفر 50 که هیچ، 5 نفر در این نشست حاضر شوند اسمم را عوض میکنم.
کسی به یک کار مدنی و قانونی اما جمعی و تأثیرگذار فکر نمیکند و همین است که نهاد صنفی خانه موسیقی اینهمه بیاثر است و مسئولان آن هم چندان به دنبال پاسخگویی نیستند. همین است که موسیقی حتی به حداقلهایی که اهالی سینما به آن رسیدهاند، نمیرسد. سالها است که آلبومهای موسیقی برای دانلود در سایتهایی قرار میگیرد که به راحتی میتوان پیدایشان کرد و جلوی این کار را گرفت؛ اما کسی کاری نمیکند برای اینکه کسی چیزی از آنها نمیخواهد. اهالی سینما خواستند و ایستادند و جلوی کپیرایت را گرفتند اما در زمینه موسیقی اصلاً هیچکس هیچ خیالش نیست و شما به راحتی میتوانید حاصل عمر یک استاد موسیقی را، با نازلترین قیمت تهیه کنید.
همین الان یک نفر با هر عنوانی، در یک شهر بزرگ، با مردمی بافرهنگ، کنسرت موسیقی یک استاد را که تمام مراحل قانونی اخذ مجوز از ارشاد و اماکن و… را گذرانده به راحتی تعطیل میکند. خود آن هنرمند مدتی داد و بیداد میکند و چند نفر دیگر اعتراضهایی میکنند و تمام میشود؛ چون بقیه مواظباند این اتفاق برای آنها نیفتد. دلیلش این نباشد هم، آنها به هیچ جریانی نمیپیوندند که صدای هنرمندی که بر او بیداد رفته بلندتر شنید شود.
دلیل پاسخ ندادن به این درخواستها فقط یک چیز است: بیتفاوتی خود اهالی موسیقی.
دوشنبه ششمین نشست گفتمان ضرب اصول برگزار میشود. اگر تنها 20 تن از استادان موسیقی کلاسها و آموزشگاههایشان را تعطیل کنند و از شاگردانشان و احیاناً خانوادههایشان بخواهند در این نشست شرکت کنند و نوازندگان ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی و ارکستر وزیری و هر ارکستر دیگر هم جمع شوند و متعهدانه در این نشست شرکت کنند، آنوقت میبینید که چگونه مسئولان برای پاسخگویی حاضر میشوند. قول میدهم خود وزیر هم بیاید برای آنکه بداند چه خبر است و چه بر سر موسیقی میآید.
اما خیالتان راحت؛ نه نوازندگان ارکستر میآیند، نه کسی کارش را تعطیل میکند که یک کار صنفی قانونی انجام دهد و باز هم، هیچ مسئولی به یک جمع منفعل پاسخ نخواهد داد.
برچسب ها:
نویسنده:
دسته بندی مطلب:
[آرش نصیری – روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ]
اگر در این جمله جسارتی هست -که هست- عذرخواهی میکنم. غرض بنده از گفتن این جمله، خدای ناکرده توهین به هیچکس نیست. این گفته، تلقی تلخ اما گزارشگونهی یک روزنامهنگار موسیقی، بعد از بیشتر از 15 سال فعالیت در این حوزه است. اگر شما موزیسین هستید و منفعل هم نیستید و دلایل محکمی بر رد این نظریه دارید، از شما به صورت ویژه عذرخواهی میکنم و خوشحال میشوم دلیلی بر رد این حرف جسورانه بیاورید. من هم دلایل خودم را دارم که عرض میکنم…
کسی به یک جامعه منفعل پاسخ نمیدهد!
اگر در این جمله جسارتی هست -که هست- عذرخواهی میکنم. غرض بنده از گفتن این جمله، خدای ناکرده توهین به هیچکس نیست. این گفته، تلقی تلخ اما گزارشگونهی یک روزنامهنگار موسیقی، بعد از بیشتر از 15 سال فعالیت در این حوزه است. اگر شما موزیسین هستید و منفعل هم نیستید و دلایل محکمی بر رد این نظریه دارید، از شما به صورت ویژه عذرخواهی میکنم و خوشحال میشوم دلیلی بر رد این حرف جسورانه بیاورید. من هم دلایل خودم را دارم که عرض میکنم.
عصر دوشنبه ۱۳ اردیبهشت، وقتی در سالن اصلی فرهنگسرای ارسباران، پنجمین جلسه از سلسله نشستهای «گفتمان ضرب اصول» با موضوع نقد و بررسی جشنواره موسیقی فجر در حال برگزاری بود، برای پنجمین بار که نه، پنجاهمین بار این تیتر از ذهنم گذشت.
نشست نقد و بررسی «سیویکمین جشنواره موسیقی فجر» در حال برگزاری بود. اهالی موسیقی در جمعهای خصوصی و بین خودشان و خودمان و در فضای مجازی اعتراضها و نقدهای تندی درباره این جشنواره ارائه کرده بودند و برگزارکنندگان برنامههای گفتمان ضرب اصول را کشانده بودند به برگزاری این برنامه و حالا در سالن 350 نفره ارسباران، قریب به 20 تا 30 نفر نشسته بودند تا شاهد نقد مهمترین اتفاق موسیقیایی سال توسط چند تن از منتقدان برگزیده باشند.
رضا مهدوی با آنهمه سابقه مدیریتی و هنری به عنوان کارشناس-مجری و مانی جعفرزاده و امیرعباس ستایشگر به عنوان منتقد، دهها صفحه مطلب خوانده بودند، کلی مدرک جمع کرده، بررسیها کردند تا ایرادات و احیاناً محاسن این جشنواره را به بهترین شکل به حضار ارائه کنند و فقط 20-30 نفر شنونده این حرفها بودند.
در همان جلسه چند بار اعلام میشود که حدود 15هزار نفر (در همین حدود) عضو خانه موسیقی هستند و تازه صدها و هزارها نفر هم هستند که موسیقی کار میکنند اما عضو خانه موسیقی نیستند و از بین این قریب به 20 هزار نفر موزیسین فعال، کمتر از 30 نفر آمده بودند که اعتراضشان را به روند برگزاری جشنواره یا احیاناً رضایتشان را از آن اعلام کنند. از این بیست سی نفر، 7-8 نفر خبرنگار و روزنامهنگار بودند، 7-8 نفر بستگان و خانواده مجری و کارشناسان، دو سه نفر مسئولان و دستاندرکاران برنامه، جنابان هوشنگ کامکار و کیوان ساکت هم به صورت ویژه دعوت شده بودند که پاسخ دهند یا اعتراض کنند و خلاصه آنکه از بین حدود بیست هزار نفر اهل موسیقی، حدود 10 نفر آمده بودند که مسیر برگزاری جشنواره را نقد و بررسی کنند.
منتقدان و برگزارکنندگان هم سنگتمام گذاشتند و از مدیریت، ماجرای همزمان دبیر و مدیر داشتن یک جشنواره، نادیده گرفتن اقدامات خوب جشنوارههای گذشته و حذف مدیران قبلی، شفاف نبودن در موضوعات مختلف و از جمله مسائل مالی، ماجرای داوریها، شکل جایزه دادن به آلبومها و… گفتند. از اجراهای جشنواره و اینکه همه به نوعی مرتبط به جناب نوربخش بودند، حرف زده شد و دلیل اجراهای برگزارنشده بررسی شد و همینطور دستمزد سهراب پورناظری برای اجرایش و کیوان ساکت گفت دستمزدی که به سهراب دادند، چهار برابر دستمزدی است که به کیوان ساکت و ارکستر پنجاه نفره وزیری با نوازندگانی چون استاد ظهیرالدینی دادهاند.
ماجراهای جذاب دیگری هم مطرح شد؛ از جمله ماجرای اجرای دوم گروه وزیری و اینکه برای کیوان ساکت هر شرطی گذاشتند، پذیرفت اما باز اجازه اجرا نگرفت. امیرعباس ستایشگر که به عنوان منتقد آمده بود، از اضافه شدن بخش راک به جشنواره تشکر هم کرد. منتقدان انتقاداتشان نسبت به داوریهای جشنواره را هم مطرح کردند و از جمله از آزمون و خطای مدیران جشنواره برای سایت بلیتفروشیِ تازهتأسیسِ خصوصی گفتند که در همین جشنواره آغاز به کار کرد و تست شد و استاد هوشنگ کامکار هم از عملکرد گروه کامکارها و دستمزدشان دفاع کرد.
همچنین رضا مهدوی گفت: «جشنواره موسیقی فجر به نوعی کپیبرداری از «جشن موسیقی ما» بود. دولت میتواند به راحتی جشنواره سال بعد را به سایت موسیقی ما واگذار کند؛ چرا که همهچیز آن شبیه این جشن مستقل موسیقایی بود. بحث فرش قرمز هنرمندان و بخش مربوط به انتخاب آلبومهای برتر در این چند ساله توسط سایت موسیقی ما به شکل بهتری برگزار شده است. در واقع، آن چیزهایی که به عنوان ایده نو و تازه در این دوره از جشنواره مطرح میشد، اصلاً ایدههای نویی نبودند.» این هم از موضوعات مهمی بود که توسط هر سه کارشناس مورد تأیید قرار گرفت.
همه اینها در همان جلسه اتفاق افتاد اما چه فایده؟ برنامه به این خوبی با اینهمه اطلاعات برای 10 نفر؟! آنها چه بگویند و روی چه کسی تأثیر بگذارند؟
آخر برنامه، وقتی مجری از تماشاگران خواست سؤالاتشان را بپرسند، چند نفر نکاتی را گفتند و من هم دست بلند کردم که همین را بگویم که اینجا نوشتهام اما مجری مرا ندید و در عوض، شهرام صارمی به عنوان یک موزیسین و البته معاون فرهنگسرای ارسباران پشت تریبون رفت و با دلی پردرد بخشی از این حرفها را گفت. البته برای 10 نفر که به صورت مستقل آمده بودند و حدود 30 نفری که سرجمع شرکتکنندگان در این نشست را تشکیل میدادند.
جایی از برنامه رضا مهدوی گفت: «ما انتظار داشتیم آقای نوربخش که مدیریت جشنواره را بر عهده داشت، در این جلسه حضور داشته باشد.» و حمیدرضا نوربخش یا هیچ کس دیگری از معاونت هنری و مدیریت موسیقی نیامده بود. من هم بودم نمیآمدم. الان دلیلاش را عرض میکنم.
بنده چند سال قبل با یکی از مدیران موسیقی مصاحبه مفصلی کرده بودم که در آن، به اصطلاح موسیقی پاپ را شسته و کنار گذاشته بود. بعد از انتشار این مصاحبه، قریب به 20 نفر از افراد جدی موسیقی پاپ زنگ زدند و اعتراض کردند که چرا این را گفته اما حتی یک نفرشان هم حاضر نشد دو خط پاسخ بنویسد، چون ممکن بود منافع و مجوزشان به خطر بیفتد.
معلوم است. هیچ مسئولی به یک جمع منفعل پاسخ نخواهد داد. منظورم فقط حمیدرضا نوربخش نیست که موزیسین است و اشتباهات زیادی کرده و بسیاری از نقدهای آن جلسه و جلسات دیگر به او وارد است. منظورم همه مدیران دیگر موسیقیایی هم هست. اینهمه اتفاقات در زمینه موسیقی میافتد، چه کسی اقدام خاصی میکند که یک مدیر مسئول را مجبور به پاسخگویی کند؟
هرکس که مشکلی دارد، از کانالهای مختلف وارد میشود و این و آن را میبیند که کار خودش را حل کند و به کار دیگران هم کاری ندارد. همین الان کنسرت کیهان کلهر در نیشابور لغو شده که سرزمین عطار و خیام و پرویز مشکاتیان است. کدام اعتراض مدنی و قانونی که شامل امضای 200 نفر آدم حقیقی باشد، انجام شده است؟ در مورد ماجراهای دیگر هم همین است. پشت صحنه و در جمعهای خصوصی چنان داد سخن میدهند که فکر میکنید فردا فلان و بهمان میکنند اما پای عمل که میرسد، از بین 20هزار نفر، 200 نفر (یعنی یکدرصدشان!) هم حاضر نیستند دو ساعت از شامگاه یک روز خود را به جلسهای اختصاص دهند که اقلاً اطلاعاتشان را بالا میبرد.
میدانید چرا نه مسئولان مربوطه به این مسأله پاسخ میدهند و نه مدیران مافوقشان به این حرفها وقعی مینهند؟ برای اینکه با یک جمع منفعل و بیتفاوت طرفاند که هیچ اتحاد صنفی و مدنی ندارند و هرکس به دنبال منافع خود است.
برنامه آخر گفتمان قرار است درباره وضعیت ارکسترهای ارشاد باشد و ما اقلاً 500 نفر داریم که به صورت مستقیم با این ارکسترها در ارتباطند و روشن شدن وضعیت آن، مستقیماً با زندگی روزمره آنها در ارتباط است. از این 500 نفر 50 که هیچ، 5 نفر در این نشست حاضر شوند اسمم را عوض میکنم.
کسی به یک کار مدنی و قانونی اما جمعی و تأثیرگذار فکر نمیکند و همین است که نهاد صنفی خانه موسیقی اینهمه بیاثر است و مسئولان آن هم چندان به دنبال پاسخگویی نیستند. همین است که موسیقی حتی به حداقلهایی که اهالی سینما به آن رسیدهاند، نمیرسد. سالها است که آلبومهای موسیقی برای دانلود در سایتهایی قرار میگیرد که به راحتی میتوان پیدایشان کرد و جلوی این کار را گرفت؛ اما کسی کاری نمیکند برای اینکه کسی چیزی از آنها نمیخواهد. اهالی سینما خواستند و ایستادند و جلوی کپیرایت را گرفتند اما در زمینه موسیقی اصلاً هیچکس هیچ خیالش نیست و شما به راحتی میتوانید حاصل عمر یک استاد موسیقی را، با نازلترین قیمت تهیه کنید.
همین الان یک نفر با هر عنوانی، در یک شهر بزرگ، با مردمی بافرهنگ، کنسرت موسیقی یک استاد را که تمام مراحل قانونی اخذ مجوز از ارشاد و اماکن و… را گذرانده به راحتی تعطیل میکند. خود آن هنرمند مدتی داد و بیداد میکند و چند نفر دیگر اعتراضهایی میکنند و تمام میشود؛ چون بقیه مواظباند این اتفاق برای آنها نیفتد. دلیلش این نباشد هم، آنها به هیچ جریانی نمیپیوندند که صدای هنرمندی که بر او بیداد رفته بلندتر شنید شود.
دلیل پاسخ ندادن به این درخواستها فقط یک چیز است: بیتفاوتی خود اهالی موسیقی.
دوشنبه ششمین نشست گفتمان ضرب اصول برگزار میشود. اگر تنها 20 تن از استادان موسیقی کلاسها و آموزشگاههایشان را تعطیل کنند و از شاگردانشان و احیاناً خانوادههایشان بخواهند در این نشست شرکت کنند و نوازندگان ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی و ارکستر وزیری و هر ارکستر دیگر هم جمع شوند و متعهدانه در این نشست شرکت کنند، آنوقت میبینید که چگونه مسئولان برای پاسخگویی حاضر میشوند. قول میدهم خود وزیر هم بیاید برای آنکه بداند چه خبر است و چه بر سر موسیقی میآید.
اما خیالتان راحت؛ نه نوازندگان ارکستر میآیند، نه کسی کارش را تعطیل میکند که یک کار صنفی قانونی انجام دهد و باز هم، هیچ مسئولی به یک جمع منفعل پاسخ نخواهد داد.
برچسب ها:
نویسنده:
دسته بندی مطلب:
[آرش نصیری – روزنامهنگار، مدیر و مجری برنامه هزار صدا ]
اگر در این جمله جسارتی هست -که هست- عذرخواهی میکنم. غرض بنده از گفتن این جمله، خدای ناکرده توهین به هیچکس نیست. این گفته، تلقی تلخ اما گزارشگونهی یک روزنامهنگار موسیقی، بعد از بیشتر از 15 سال فعالیت در این حوزه است. اگر شما موزیسین هستید و منفعل هم نیستید و دلایل محکمی بر رد این نظریه دارید، از شما به صورت ویژه عذرخواهی میکنم و خوشحال میشوم دلیلی بر رد این حرف جسورانه بیاورید. من هم دلایل خودم را دارم که عرض میکنم…
کسی به یک جامعه منفعل پاسخ نمیدهد!