حبیب به وطن و هموطنش روآورده بود
حبیب به وطن و هموطنش روآورده بود
وقتى حبيب به ايران برگشت ارتباطى با او نداشتم اما قبل از اينكه از ايران برود در جاهاى مختلف مثل دفتر آقاى وارتان او را مى ديدم و ارتباط دورادورى با يكديگر داشتيم. علاوه بر آن ما در یک دوره دو ساله در تلويزيون با هم همكلاس بوديم و اين بچه به قدرى معصوم و مظلوم بود كه گاهى دلمان برايش مىسوخت. حبيب بسيار ساده و حساس بود و اصلاً نشانى از حرص و طمع در او ديده نمى شد؛ دقيقاً كاراكتر یک هنرمند را داشت. خاطرهاى از او دارم كه هيچوقت فراموش نمىكنم؛ او هر وقت احساساتى مىشد زبانش مىگرفت، اما موقع خواندن اصلاً اينگونه نبود. نمىدانم خواندن چه تأثيرى داشت كه چنين قدرتى به او ميداد. اى كاش قدرتش را از او نمىگرفتند.
او به وطن و هموطنش روآورد و اين فشار سرانجام جانش را گرفت. خود من هم كه اين حرف ها را ميزنم، نمىدانستم به اين زودىها قرار است چنين فاجعهاى رخ دهد وگرنه زودتر از اين ها پيدايش مىكردم و هر كمكى كه از دستم برمىآمد انجام مىدادم. بسكه اين روزها هنرمندان در شرايط بدى به سر مىبرند، از پدر و مادر خود هم خبر ندارند چه برسد به رفيق قديمى سالهاى دور!
پر واضح است كه حبيب بايد از مقابل تالار وحدت تشیيع شود و در قطعه هنرمندان دفن شود، مگر او دزد و جنايتكار بوده كه اين اتفاق برايش نيفتد؟! مگر حبيب چه فرقى با سایر هنرمندان دارد؟! بايد براى او ارزش قائل شوند و از مقابل جايى كه بايد خانهاش مىشد او را راهى خانه آخرش كنند!
آسمان هم امروز ابرى و بارانى بود كه باعث شده از زمان وقوع اين اتفاق ناگوار صداى حبيب در گوشم بپيچد: «بزن باران بهاران فصل خون است، بزن باران كه صحرا لاله گون است…»
برچسب ها:

نویسنده:
دسته بندی مطلب:
موسیقی ما – خبر درگذشت حبيب، يكى از هنرمندان محبوب كشورمان واقعا شوكهكننده و تأثر برانگيز بود. او يكى از افراد معصوم جامعه بود كه هميشه ايرانى بود، ايرانى ماند و ايرانى هم مُرد. نتوانست در كشور ديگرى زندگى كند و به اين اميد به ايران آمد كه مردم از او حمايت كنند و وزارت ارشاد هم كمى انعطاف از خود نشان دهد. اما متاسفانه نه مردم آنطور كه بايد از او حمايت كردند، نه وزارت ارشاد كه اين وزارتخانه به دليل قوانينش، تكليفش مشخص است. به هر حال مسئولین نشان داند كه از طبقه هنرمند آنطور كه شايسته او است حمايت نمىكنند…
حبیب به وطن و هموطنش روآورده بود
وقتى حبيب به ايران برگشت ارتباطى با او نداشتم اما قبل از اينكه از ايران برود در جاهاى مختلف مثل دفتر آقاى وارتان او را مى ديدم و ارتباط دورادورى با يكديگر داشتيم. علاوه بر آن ما در یک دوره دو ساله در تلويزيون با هم همكلاس بوديم و اين بچه به قدرى معصوم و مظلوم بود كه گاهى دلمان برايش مىسوخت. حبيب بسيار ساده و حساس بود و اصلاً نشانى از حرص و طمع در او ديده نمى شد؛ دقيقاً كاراكتر یک هنرمند را داشت. خاطرهاى از او دارم كه هيچوقت فراموش نمىكنم؛ او هر وقت احساساتى مىشد زبانش مىگرفت، اما موقع خواندن اصلاً اينگونه نبود. نمىدانم خواندن چه تأثيرى داشت كه چنين قدرتى به او ميداد. اى كاش قدرتش را از او نمىگرفتند.
او به وطن و هموطنش روآورد و اين فشار سرانجام جانش را گرفت. خود من هم كه اين حرف ها را ميزنم، نمىدانستم به اين زودىها قرار است چنين فاجعهاى رخ دهد وگرنه زودتر از اين ها پيدايش مىكردم و هر كمكى كه از دستم برمىآمد انجام مىدادم. بسكه اين روزها هنرمندان در شرايط بدى به سر مىبرند، از پدر و مادر خود هم خبر ندارند چه برسد به رفيق قديمى سالهاى دور!
پر واضح است كه حبيب بايد از مقابل تالار وحدت تشیيع شود و در قطعه هنرمندان دفن شود، مگر او دزد و جنايتكار بوده كه اين اتفاق برايش نيفتد؟! مگر حبيب چه فرقى با سایر هنرمندان دارد؟! بايد براى او ارزش قائل شوند و از مقابل جايى كه بايد خانهاش مىشد او را راهى خانه آخرش كنند!
آسمان هم امروز ابرى و بارانى بود كه باعث شده از زمان وقوع اين اتفاق ناگوار صداى حبيب در گوشم بپيچد: «بزن باران بهاران فصل خون است، بزن باران كه صحرا لاله گون است…»
برچسب ها:
نویسنده:
دسته بندی مطلب:
موسیقی ما – خبر درگذشت حبيب، يكى از هنرمندان محبوب كشورمان واقعا شوكهكننده و تأثر برانگيز بود. او يكى از افراد معصوم جامعه بود كه هميشه ايرانى بود، ايرانى ماند و ايرانى هم مُرد. نتوانست در كشور ديگرى زندگى كند و به اين اميد به ايران آمد كه مردم از او حمايت كنند و وزارت ارشاد هم كمى انعطاف از خود نشان دهد. اما متاسفانه نه مردم آنطور كه بايد از او حمايت كردند، نه وزارت ارشاد كه اين وزارتخانه به دليل قوانينش، تكليفش مشخص است. به هر حال مسئولین نشان داند كه از طبقه هنرمند آنطور كه شايسته او است حمايت نمىكنند…
حبیب به وطن و هموطنش روآورده بود