او استاد من است، اگرچه شاگردیاش را نکردهام
او استاد من است، اگرچه شاگردیاش را نکردهام
[ مانى جعفرزاده – آهنگسازو پژوهشگر فرهنگ ]
پنجاُمين و ششاُمين جلسههاى «گفتمان ضرب اصول» در شرايطى برگزار شد كه از جماعت نقدشونده كسى حاضر نبود يا جرئت حضور نداشت. اين دو جلسه به شكل مشخّص و متمركز به مشكل جشنوارهى موسيقى فجرِ بازپسين و مشكلات اخير اركستْر سمفونيك تهران پرداخت و منتقدان آراى [درست يا نادرست] خود را طرح كردند.
تنها يك نفر بود كه قطعاً و با آن كه مىدانست نظرش مخالف جمع حاضر در «ضرب اصول» است، در هر دو جلسه حاضر شد و نظر مخالفاش را بيان كرد. نترسيد [و حتماً مىدانست] كه ما جوانترها نظرش را [در آن موضوعات خاص] قبول نداريم و موافق نيستيم با او، امّا آمد، نشست، نقد كرد و نقد شنيد. او «هوشنگ كامكار» بود و چه خوب كه بود و هست.
حتّی جايى باربد بيات عزيزم صراحتاً رو كرد به آقاى كامكار و گفت شما و آقاى رهبرى به نسلى تعلّق داريد كه با دعواهایتان امكان رشد نسل ما را كُند كردهايد [حرفى كه هرچند درست بود امّا عجيب درشت بود.] و آقاى كامكار با سعهى صدر گفت: «نگو نسل من، بگو من.» و نقد را پذيرفت و من كيف كردم از اين همه شعور مدنى.
استاد هوشنگ كامكار موسيقىدانى است دنياديده، آهنگسازى صاحبسبْك و منتقدى سختگير با نامى شُهره. از اين رو فكرى دارد مدنى و شهرى، نگاهى دارد انتقادى و اهل مدارا و جهان ذهنىاى دارد محترم. شايد به همين دليلها است كه صاحب اين قلم او را معلّم خود انگاشت ديروز. آقاى كامكار استاد من است. حتّی اگر از اين پس هم هنوز و همچنان با آراى ايشان در موضوعات خاص مخالف باشم امّا باز آقاى كامكار استاد من است. معلّمىِ مرا نكرده به عمد، امّا من ديروز شاگردى او را كردم به سعى. ديروز كوشيدم از او فرهنگ نقد و مدارا را بياموزم و فكر مىكنم فروتنانه آموختم. استاد هوشنگ كامكار مخالفى است عميقاً مورد احترام كه معناى گفتوگو در جهان معاصر را خوب فهميده است. باشد كه باشيم و بياموزيم از او و ديگران هم درس بگيرند.
برچسب ها:
نویسنده:
دسته بندی مطلب:
[ مانى جعفرزاده – آهنگسازو پژوهشگر فرهنگ ]
پنجاُمين و ششاُمين جلسههاى «گفتمان ضرب اصول» در شرايطى برگزار شد كه از جماعت نقدشونده كسى حاضر نبود يا جرئت حضور نداشت. اين دو جلسه به شكل مشخّص و متمركز به مشكل جشنوارهى موسيقى فجرِ بازپسين و مشكلات اخير اركستْر سمفونيك تهران پرداخت و منتقدان آراى [درست يا نادرست] خود را طرح كردند. تنها يك نفر بود كه قطعاً و با آن كه مىدانست نظرش مخالف جمع حاضر در «ضرب اصول» است، در هر دو جلسه حاضر شد و نظر مخالفاش را بيان كرد. نترسيد [و حتماً مىدانست] كه ما جوانترها نظرش را [در آن موضوعات خاص] قبول نداريم و موافق نيستيم با او، امّا آمد، نشست، نقد كرد و نقد شنيد. او «هوشنگ كامكار» بود و چه خوب كه بود و هست….
او استاد من است، اگرچه شاگردیاش را نکردهام
[ مانى جعفرزاده – آهنگسازو پژوهشگر فرهنگ ]
پنجاُمين و ششاُمين جلسههاى «گفتمان ضرب اصول» در شرايطى برگزار شد كه از جماعت نقدشونده كسى حاضر نبود يا جرئت حضور نداشت. اين دو جلسه به شكل مشخّص و متمركز به مشكل جشنوارهى موسيقى فجرِ بازپسين و مشكلات اخير اركستْر سمفونيك تهران پرداخت و منتقدان آراى [درست يا نادرست] خود را طرح كردند.
تنها يك نفر بود كه قطعاً و با آن كه مىدانست نظرش مخالف جمع حاضر در «ضرب اصول» است، در هر دو جلسه حاضر شد و نظر مخالفاش را بيان كرد. نترسيد [و حتماً مىدانست] كه ما جوانترها نظرش را [در آن موضوعات خاص] قبول نداريم و موافق نيستيم با او، امّا آمد، نشست، نقد كرد و نقد شنيد. او «هوشنگ كامكار» بود و چه خوب كه بود و هست.
حتّی جايى باربد بيات عزيزم صراحتاً رو كرد به آقاى كامكار و گفت شما و آقاى رهبرى به نسلى تعلّق داريد كه با دعواهایتان امكان رشد نسل ما را كُند كردهايد [حرفى كه هرچند درست بود امّا عجيب درشت بود.] و آقاى كامكار با سعهى صدر گفت: «نگو نسل من، بگو من.» و نقد را پذيرفت و من كيف كردم از اين همه شعور مدنى.
استاد هوشنگ كامكار موسيقىدانى است دنياديده، آهنگسازى صاحبسبْك و منتقدى سختگير با نامى شُهره. از اين رو فكرى دارد مدنى و شهرى، نگاهى دارد انتقادى و اهل مدارا و جهان ذهنىاى دارد محترم. شايد به همين دليلها است كه صاحب اين قلم او را معلّم خود انگاشت ديروز. آقاى كامكار استاد من است. حتّی اگر از اين پس هم هنوز و همچنان با آراى ايشان در موضوعات خاص مخالف باشم امّا باز آقاى كامكار استاد من است. معلّمىِ مرا نكرده به عمد، امّا من ديروز شاگردى او را كردم به سعى. ديروز كوشيدم از او فرهنگ نقد و مدارا را بياموزم و فكر مىكنم فروتنانه آموختم. استاد هوشنگ كامكار مخالفى است عميقاً مورد احترام كه معناى گفتوگو در جهان معاصر را خوب فهميده است. باشد كه باشيم و بياموزيم از او و ديگران هم درس بگيرند.
برچسب ها:
نویسنده:
دسته بندی مطلب:
[ مانى جعفرزاده – آهنگسازو پژوهشگر فرهنگ ]
پنجاُمين و ششاُمين جلسههاى «گفتمان ضرب اصول» در شرايطى برگزار شد كه از جماعت نقدشونده كسى حاضر نبود يا جرئت حضور نداشت. اين دو جلسه به شكل مشخّص و متمركز به مشكل جشنوارهى موسيقى فجرِ بازپسين و مشكلات اخير اركستْر سمفونيك تهران پرداخت و منتقدان آراى [درست يا نادرست] خود را طرح كردند. تنها يك نفر بود كه قطعاً و با آن كه مىدانست نظرش مخالف جمع حاضر در «ضرب اصول» است، در هر دو جلسه حاضر شد و نظر مخالفاش را بيان كرد. نترسيد [و حتماً مىدانست] كه ما جوانترها نظرش را [در آن موضوعات خاص] قبول نداريم و موافق نيستيم با او، امّا آمد، نشست، نقد كرد و نقد شنيد. او «هوشنگ كامكار» بود و چه خوب كه بود و هست….
او استاد من است، اگرچه شاگردیاش را نکردهام