«آن سیاه افسون کار» راهی بازار موسیقی شد (دانلود قانونی)
دانلود فیلم کارآموز – The Intern 2015 با لینک مستقیم از سرورهای پرسرعت ایران فیلم
کمدی ای تماشایی و دیدنی با شرکت نانسی ماینز و بازی تماشایی رابرت دانیرو
| این نسخه با زیرنویس فارسی هماهنگ شده توسط وبسایت ایران فیلم با سه کیفیت Bluray 1080 Full HD و Bluray 720 HD و Bluray 720 HD x265 و لینک مستقیم آماده دانلود |
توضیحات در ادامه مطلب
کارآموز – The Intern 2015 فیلمی کمدی به کارگردانی نانسی مایرز است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد.
داستان کارآموز – The Intern 2015 درباره بن ویتاکر(دنیرو)بازنشستهایی است که حدود سه سال در غم از دست دادن همسرش میباشد. او که بسیار از بیکاری اش خوشحال نیست تصادفأ تبلیغ شرکت اینترنتی را مبنی بر کاآموز باتجربه میبیند. او به عنوان کارآموز، دستیار شخصی جولز آستین(هتوی) مدیر عامل شرکت میشود که بسیار در کار غرق شده و زندگی خصوصی و اجتماعی آشفتهایی دارد. بن با تثبیت خود در زندگی جولز به کمک او میشتابد …
نوشته دانلود فیلم The Intern 2015 با لینک مستقیم – کارآموز اولین بار در سایت ایران فیلم – مرجع دانلود و اخبار سینما پدیدار شد.
دانلود فیلم Bridge of Spies 2015 با لینک مستقیم
کیفیت ۱۰۸۰p | 720p Bluray اضافه شد
ژانر : بیوگرافی | درام | تاریخی
امتياز : ۷٫۸ از ۱۰ – میانگین رای ۶۳,۰۳۰ نفر
کیفیت : ۷۲۰p | 1080p Bluray
فرمت : MKV
حجم : ۱۰۰۰ | ۱۹۰۰ مگابایت
محصول : آمریکا | آلمان | هند
زبان : انگلیسی
کارگردان : Steven Spielberg
بازيگران : Tom Hanks, Alan Alda, Mark Rylance
خلاصه داستان : در طول جنگ سرد، یک وکیل باتجربه آمریکایی به نام جیمز بی دانوان (تام هنکس)، تلاش دارد تا یک خلبان جاسوس سازمان CIA که در خاک شوروی اسیر شده است را آزاد کند.
__________________________________________________________
دانلود با کیفیت ۷۲۰p
دانلود با لینک مستقیم | زیرنویس فارسی
دانلود با کیفیت ۱۰۸۰p
دانلود با لینک مستقیم | زیرنویس فارسی
__________________________________________________________
نوشته دانلود فیلم Bridge of Spies 2015 اولین بار در TehMovieS پدیدار شد.
امروز به تاریخ اواخر دیماه 1394، زنان موزیسین سرزمینِ ما همچنان نمیتوانند همخوانی کنند و هنوز نمیتوانند در بسیاری از شهرستانها به عنوان نوازنده روی صحنه بروند و همچنان تعدادی از هنرمندان از جمله «محمدرضا شجریان» ممنوعالکار هستند.
به نظر میرسد میتوان این یادداشت را همینجا خاتمه داد. با همین 38 کلمه. میشود کمی آوانگاردتر با مسألهی یادداشتنویسی برخورد کرد و تا سطرها همین جمله را کُپی-پِیست کرد. زنان موزیسینِ سرزمین ما…
آنوقت میشود امیدوار بود تا این یادآوری، جامعهی موسیقی را برای لحظهای به فکر فرو بَرد. به اینکه زنان موزیسین سرزمینشان هنوز نمیتوانند بخوانند، همخوانی کنند و حتی به عنوان نوازنده روی صحنه بروند. این ماجرا اما اصلاً اهمیتی دارد؟ در جامعهی ملتهب و در تلاش برای افشاگریِ موسیقی، چقدر میتوان امیدوار به انجام اقدامِ عملی، حرکت یا حتی اظهار نظری در این خصوص بود یا به قول «سورن کییرکگور» بسیاری در مرحلهی استحسانی (لذت) ماندهایم و هر ماجرایی زمانی اهمیت پیدا میکند که به خودمان مربوط شود و در این میان، تنها تعداد اندکی از ما به مرحلهی اخلاق و وظیفه رسیدهایم؟ ایمان را که تنها بندگانِ مخصوصِ پروردگار تجربه خواهند کرد.
«ترس و لرز» کتابی برای یک قرنِ پیش است؛ اما همچنان میشود آن را خواند و دربارهاش فکر کرد. اصلاً «کییر کگور» این کتاب را نوشته برای طرح یکسری پرسشها. ماجرا ساده است. در سال 1942، نامزدی مردی به هم میخورد و او را در دوگانگی عجیبی گرفتار میکند: اینکه از این مرحله عبور کند یا نه؟ او بعدها یکی از مهمترین کتابهایش را در همین رابطه مینویسد؛ در ستایش مردی که بر تردیدهایش فائق میآید و جاودانه میشود. هر چند نه خودش میداند و نه جواب را به خواننده میدهد که «ابراهیم» پیامبر ایمان است یا تردید؟
همین سوال است که حالا صد و اندی سال است که بسیاری را درمانده کرده؛ او اما در بسیاری موارد تکلیف خوانندهاش را روشن کرده است. آنجا که یادآور میشود انسانهای بسیاری به لذتهای زودگذر دنیوی تمایل دارند. به خواستنیهایی که حواس ظاهریشان از آنها طلب میکند و در این میان، بسیاری به «وظایف اجتماعی» توجهی ندارد. البته که انسانِ درگیرِ این مسائل، خود درگیر اضطراب و ناامیدی است؛ اما تنها انسانهای محدودی هستند که میتوانند از این مرحله به مرحلهای برسند که برای خود «وظیفه» تعیین کرده باشند. به جایی که صرفاً به خودشان فکر نکنند و دنبال لذات دنیوی نباشند و مسئولیتی برای خود در قبال جامعه و همنوعانشان قائل شوند.
البته که این کار سختی است، آنقدر دشوار که در «مدیحه برای ابراهیم» مینویسد: «اگر هیچ آگاهی ابدی در انسان نبود، اگر در بنیاد همهچیز تنها نیروی وحشی جوشانی نهفته بود که با پیچ و تاب در هیجاناتِ ظلمانی هر چیزِ بزرگ و هر چیزِ بیمقدار را خلق میکرد، اگر در بنیاد همهچیز خلأی بیانتها و سیریناپذیر پنهان بود، زندگی جز نومیدی چه بود؟»
«ابراهیم» بر تردید خود غلبه کرد. از نفسانیات و لذات -و مهمتر از همه، منافع- خود گذشت. پسر خود را –عزیزتریناش- را به قربانگاه برد. زندگی حالا هزاران سال بعد از آن همچنان پر از «اسماعیل»ها است. پر از مجوزها و کنسرتهای رنگارنگ در شبهای متمادی. در اصفهان حتی، در یزد، در مشهد و نیشابور. پر از سودهای فراوان و اصلاً مگر میتوان از همه، همان انتظاری را داشت که از پدرِ ایمان؟ از ابراهیم؟ اصلاً داستان به همین سادگی است مگر؟ ابراهیم بر تردید خود غلبه کرد و به قربانگاه رفت و با دست خویش فرزندِ خویش را بر خاک افکند و چاقو را بر گلوگاهاش گذاشت.
«من نمی توانم ابراهیم را درک کنم، به یک معنا تنها چیزی که میتوانم از او بیاموزم، حیرانی است.» و سختتر آنکه با دور شدن از ساحت دنیوی و رسیدن به تعهد اخلاقی و اجتماعی، هنوز فاصلهی بسیاری است برای رسیدن به آگاهی و ایمان. انگار همهی ما درگیر همین حیرانی هستیم. درک کردنِ ابراهیم کار دشواری است. رسیدنِ به مرحلهی ایمان و اعتماد او البته که کار غیرممکنی است؛ اما رسیدن به مرحلهی تکلیف اجتماعی هم دردسرهای خودش را دارد.
نمیشود به همین آسودگی خود را به دردسر انداخت. هنرمند زنده است برای آنکه با مخاطباش همراه شود. اصلاً همین شهوت دیده شدن است که به خلق کردن میانجامد. مینویسد و میسازد تا دیگران بشنوند. یک نفر ممنوعالکار بهتر از دو نفر است. دو نفر بهتر از سه نفر. سه نفر بهتر از… آیا قرار است کسی جور دیگری را بکشد یا اصلاً بهتر است سر هر کسی در کارِ خودش باشد؟ زنان نمیتوانند در 13 شهرستان روی صحنه بروند؟ مهم نیست. میتوانند در شهرستانهای دیگر بنوازند. نمیتوانند همخوانی کنند؟ کلاس آموزشی که میتوانند بگذارند و زندگیشان بگذرد. کنسرتهای آن هنرمند لغو میشود؟ اصلاً فکر برگزاری کنسرت در آن شهرستان هم فکر اشتباهی بود…
تمامِ این کارها را میتوان انجام داد. اما پیش از آن، میتوان یک سوزن به خود اهالی موسیقی زد، قبلتر از آنکه «جوالدوز» را به دیگرانی زد که با تجمع و تهدید و اعتراض، مانع از برگزاری برنامه توسط «زنانِ موزیسینِ سرزمینِ ما» میشوند. سوزنی که یادمان بیندازد که همکارانمان، آدمهایی درست شبیه خودمان -که عمرشان و زندگی را برای هنرشان گذاشتهاند- حالا با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند و اتفاقاً جدای از این نگاه «سکسیستی»، خیلی از مردان هنرمند هم ماهها و سالها است که حکم ممنوعالکاری روی پیشانیشان خورده است.
چندی قبل احمد محبی (مدیرکل ارشاد استان خراسان جنوبی) در گفتگو با خبرنگار «آفتاب» به دستور صریح وزیر ارشاد اشاره کرده و گفت: «آقای وزیر شخص مطلع و آگاه به امور دینی هستند. با توجه به اینکه در برخی از استانها برخی گروهها مانع برگزاری کنسرتها شده بودند، آقای جنتی در همایشی که با مدیران کل اداره ارشاد استانها برگزار کردند، به این موضوع پرداختند. آقای وزیر به مدیران ارشاد استانها دستور دادند، چناچه با موانع غیرقانونی در برگزاری کنسرتها روبهرو شدید، من به عنوان بالاترین مقام وزراتخانه به ماجرا ورود پیدا خواهم کرد.»
آقای وزیر همچنان سر قولشان هستند یا ایشان هم فراموش کردهاند که روزگاری دربارهی حقوق زنانِ موزیسین گفته بودند و اینکه در دولت یازدهم کسی ممنوعالکار نیست.
برچسب ها:
نویسنده:
دسته بندی مطلب:
[سما بابایی – روزنامهنگار ]
امروز به تاریخ اواخر دیماه 1394، زنان موزیسین سرزمینِ ما همچنان نمیتوانند همخوانی کنند و هنوز نمیتوانند در بسیاری از شهرستانها به عنوان نوازنده روی صحنه بروند و همچنان تعدادی از هنرمندان از جمله «محمدرضا شجریان» ممنوعالکار هستند. به نظر میرسد میتوان این یادداشت را همینجا خاتمه داد. با همین 38 کلمه. میشود کمی آوانگاردتر با مسألهی یادداشتنویسی برخورد کرد و تا سطرها همین جمله را کُپی-پِیست کرد. زنان موزیسینِ سرزمین ما….
آلبوم «آن سیاه افسون کار» به آهنگسازی «نگار خارکن» و خوانندگی «حسین علیشاپور» توسط شرکت «نشر و پخش جوان» به تهیه کنندگی «آرش رزاقی» منتشر و راهی بازار موسیقی کشور شد.
+آئین رونمایی از آلبوم «آن سیاه افسونکار» نیز قرار بود جمعه ای که گذشت (بیست و پنجم دیماه) در فروشگاه «فرهنگ» برگزار شود که به دلایلی نامشخص لغو شد